بانوی سربدار
در حال خواندن
0
خواندهام
5
خواهم خواند
2
توضیحات
کتاب حاضر، رمانی شیرین و دل چسب است که از جریان تاریخی سربداران مایه گرفته و با طبع توانا و ذهن سازنده ی مؤلف پرورده شده و داستانی پرجاذبه و خواندنی فراهم آورده است. در این کتاب برخلاف آنچه از سربداران به ذهن می آید، با استناد به مدارک تاریخی، به گونه ای یک زن را مؤسس این سلسله ی غیور می داند. زنی غیرتمند با نام «آزاده» که حاضر بود به دار آویخته شود اما تسلیم مغول ها نشود. در این داستان در زمانی که مغول ها بر ایران مسلط بودند، سلطان ابوسعید از اولاد هلاکو در سلطانیه پایتخت خود فرمانروایی می کرد. او مأموران خود را که «ایلچی» نام داشتند برای مأموریت های مهم اعزام می کرد. ایلچی ها به هر شهر و دیاری که می رسیدند، اهالی محل مجبور بودند پذیرایی شایانی از آن ها بکنند و هرچه را خواستند فراهم کنند. یکی از این ایلچی ها به قریه «باشتین» (از دهات سبزوار) که مردم آن از شیعه متعصب بودند رسیدند و بعد از این که بهترین عمارت را برای اقامت ایلچی انتخاب کردند، برای خوش گذرانی زنانی طلب کردند. «آزاده» دختر زیباروی برای این امر در نظر گرفته شد؛ اما «آزاده» که زنی غیرتمند بود حاضر بود به دار آویخته شود اما تسلیم مغول ها نشود.