زندگی در دم

زندگی در دم

زندگی در دم

2.5
4 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

5

شابک
9789643746575
تعداد صفحات
152
تاریخ انتشار
1396/10/12

توضیحات

        
ویلهلم کمی آن طرف­تر ایستاد و زد زیر گریه. در ابتدا به آرامی
و از روی احساس گریه می­کرد ولی کمی بعد عمق گرفت.
بلند هق هق می­کرد و صورتش از شکل افتاده و داغ شده بود و
اشک­ها پوستش را می­سوزاند. یک انسان- یک انسان دیگر،
این چیزی بود که ابتدا وارد ذهنش شد ولی بعد چیزهای
متفاوت دیگری جریحه­دارش می­کرد.
من چه­کار کنم؟ گوشم را بریده­اند و بیرونم کرده­اند... اوه پدر،
از تو چه می­خواهم؟ بچه­ها را چه­کار کنم- تامی، پل؟ بچه­هام
و آلیو؟ عزیز من! چرا، چرا، چرا تو باید در مقابل آن شیطانی که
زندگی من را می­خواهد، محافظت کنی. اگر آن را می­خواهی
پس من را بکش. بگیر، آن را بگیر، آن را از من بگیر.
کمی بعد، از حد و مرز کلام و عقلانیت و انسجام گذشت. نمی
توانست خودش را کنترل کند. تلاش او برای جمع و جور
کردن خودش بی­فایده بود. بغض بزرگ اندوه و تاثر در
گلویش به بالا پیش می­رفت، کاملا تسلیم شد و صورتش را نگه
داشت و گریست. با تمام وجود گریه کرد.
از میان همه­ی افراد داخل کلیسا، فقط او بود که گریه می­کرد.
هیچ­کس نمی­دانست که او کیست.