این نمایش نامه، ماجرای قتل میزبان، آقای شایتانا در منزل اشرافی خود، با وجود آگاهی از قتل خود، توسط یکی از میهمان ها است. در تابستان سال 1935 ضیافتی به میزبانی آقای شایتانا در لندن برگزار شده است. او یک شرقی اصیل و چرب زبان است و مهیمانی را در منزل مجلل، با وسایل و مبلمان اشرافی و اشیاء هنری و تزئینی که مهم ترین آنها کلکسیون انفیه دان های بسیار نفیس است، برگزار کرده است. چهار میهمان او دکتر رابرتز، خانم لوریمر، سرگرد سپارد ماجراجو و آن مردیت، زنی خجالتی و ترسو است. خانم الیور نویسندة مشهور جنایی نیز به این میهمانی دعوت شده است. آقای شایتانا نزد خانم الیور اعتراف می کند که چهار میهمان او مرتکب جنایت و قتل می شوند. نیمه های میهمانی دعوت شدگان متوجة جسد شایتانا می گردند و بازرس بتل که یکی از این دعوت شدگان است با یاری همکارانش به پرس وجو دربارة مظنونان می پردازد. گفت وگوی آنها در این نمایش نامه به تصویر کشیده شده است.