زیباترین غریب جهان همراه با دوازده داستان دیگر
زیباترین غریب جهان همراه با دوازده داستان دیگر
گابریل گارسیا مارکز و 2 نفر دیگر
4.0
3 نفر |
1 یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
3
خواهم خواند
1
توضیحات
خدای من، اگر می توانستم، نفرتم را بر یخ می نوشتم و منتظر طلوع خورشید می شدم. خدای من، اگر کمی دیگر زنده بودم نمی گذاشتم روزی بگذرد بی آن که به مردم بگویم چقدر عاشق آنم که عاشق شان باشم. من آموخته ام که هر انسانی می خواهد بر قله کوه زندگی کند بی آن که بداند شادی واقعی، درک عظمت کوه است. من یاد گرفته ان که انسان فقط زمانی حق دارد به همنوع خود از بالا نگاه کند که می خواهد به او کمک کند تا بر روی پاهایش بایستد. از شما چیزهای بسیار آموخته ام که شاید دیگر استفاده زیادی برایم نداشته باشند زیرا وقتی آن ها را در چمدانم جای می دهم، که با تلخ کامی باید بمیرم. فرازهایی از وصیت نامه گابریل گارسیا مارکز
یادداشتها