معرفی کتاب سی و پنجم ماه مه اثر اریش کستنر مترجم سپیده خلیلی

سی و پنجم ماه مه

سی و پنجم ماه مه

اریش کستنر و 1 نفر دیگر
4.5
4 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

3

ناشر
تولد
شابک
0000000155790
تعداد صفحات
138
تاریخ انتشار
1388/12/4

توضیحات

        «عمو رینگل هوت» مجرد و داروساز بود و هر پنج شنبه برادرزادة خود «کنرا» را از مدرسه، به خانة خود می آورد و بعد از خوردن ناهار و حرف زدن و خوش گذرانی او را به خانه اش می رساند. روزی کنراد غمگین بود، زیرا باید انشایی با موضوع دریای جنوب می نوشت و هیچ اطلاعی از دریای جنوب نداشت. عمو رینگل هوت و کنراد در آن پنج شنبه با اسب سیاهی به نام «نگرو کالبا» آشنا شدند که قبلا بهترین اسکیت باز بین المللی بود. اسب سیاه به خانة آنها آمد و از وجود یک کمد قدیمی قرن پانزدهم خبر داد و گفت راه رسیدن به دریای جنوب از طریق در بزرگی در داخل کمد است. آنها یکی یکی وارد کمد شدند. در این کتاب اتفاقات عجیب و غریبی که برای آنها رخ می دهد به تصویر کشیده شده است.
      

لیست‌های مرتبط به سی و پنجم ماه مه

یادداشت‌ها

          کتابی که در کودکی خوندم و خاطرات محوش مثل ته‌مزه یه شیرینی خوشمزه لای دندونا برام مونده بود. اسمش یادم نبود. تو تخفیف‌های سی‌بوک خریدمش و وقتی اولین‌ جمله‌اش رو خوندم گفتم عه! این که همون کتابه.
رویاپردازی کستنر رو دوست دارم. سنگینش نمی‌کنه، فانتزی‌های ماورایی و ترسناک مد این روزا نداره. با جادو شورش رو درنمیاره. فقط همه چی متفاوت از شرایط عادیه.
این طوری میشه که اسب سیرک مودب با کنراد و عموش همراه میشه تا از تو کمد قرن یازدهمی خونه عمو تو وسط آلمان دو ساعته برن دریای جنوب و برگردن.
حالا تو این سفر با آدم‌ها و شهرهای متفاوتی روبه‌رو میشن. تو بچگی خیلی برام عجیب بودن اون آدم‌ها. اما سی سال بعدش دیگه تعجب نمی‌کنم.  دنیا نسبت به دنیای قرن نوزدهم کستنر خیلی تغییر کرده. اما شاید دلیل مهم‌ترش این باشه که متاسفانه من بزرگ شدم.
ولی هر چقدر هم بزرگ شده باشم، از لذت ولو شدن و پا رو پا انداختن و خوندن این کتاب نمی‌تونم بگذرم.
ترجمه بسیار خوبی هم داره. نمی‌دونم اون ترجمه بچگیام مال کی بود ولی اینم روونه و سرخوشی لحن کستنر رو داره.
        

28