معرفی کتاب دوشیزه رزیتا اثر فدریکو گارسیا لورکا

دوشیزه رزیتا

دوشیزه رزیتا

3.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

0

ناشر
فردا
شابک
0000006543223
تعداد صفحات
96
تاریخ انتشار
_

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        ((دوشیزه رزیتا)) اثر سترگ((لورکا)) شاعر و نویسنده اسپانیا در سه پرده تدوین شده است .نمایش نامه، داستان ساده زنی است که بدون عشق نمی تواند  زندگی کند، به این دلیل تمام طالبان خود را که بنابر مصلحت به او گرایش  دارند پس می زند .دل او در گرو عشق پسرعمویش است که در خارج از اسپانیا  زندگی می کند .((دنارزیتا)) انتظاری بیست و پنج ساله را در راه عشق خود  تحمل می کند و همیشه سرخوش از این عشق است، اما پسرعمو با وعده های بی اساس  و به دور از مسئولیت و تعهدش همواره او را سرگرم می سازد .سرانجام دنا  رزیتا با این انتظار به پیری می رسد .این داستان پی آمد وضعیت ویژه اسپانیا،  یعنی تصویری است از اشرافیت رو به نابودی اسپانیا .در اصل، دنارزیتا نماد  سرزمین اسپانیاست که عشق در انتظار انقلاب و آزادی می نشیند و در این راه  رنج می کشد و پخته می شود .همچنین((خدمتکار)) در این داستان، نماد کار و  اندیشه راستین است .او هیچ گاه از تلاش برای هر چه بهتر کردن زندگی رزیتا  باز نمی ماند .((عمو)) شخصیت دیگر این نمایش، پرورش دهنده گل و در حقیقت،  نماد پاسداری از هنر و زیبایی بورژوازی است و به رزیتا توجه درخوری نشان  نمی دهد .((عمه))، شخصیتی سنتی و واپس گراست فرهنگ او با خواسته های عمو عجین  و دم خور است...بدین ترتیب، لورکا این نمایش را در قالبی رمانتیک و شعرگونه،  خلق می کند .
      

یادداشت‌ها

نرگس

نرگس

1404/1/25

          🌱سالهاى سال كه از عمرم گذشته، عادت كرده بودم كه خودم نباشم و بيرون از خودم زندگى كنم. به چيزهايى كه خيلى ازم دور بودند فكر مى‌كردم، حالا ديگه اون چيزها وجود ندارن، هنوز همان‌طور به چرخيدن و چرخيدن تو يه فضاى يخى ادامه مى‌دم، به دنبال راهى كه هرگز پيداش نمى‌كنم.

فدریکو گارسیا لورکا، شاعر، نمایشنامه‌نویس و نقاش اسپانیایی، از برجسته‌ترین چهره‌های ادبیات اسپانیا در قرن بیستم به شمار میاد. 
لورکا بیشتر به خاطر شعرهای غنایی، نمایشنامه‌های شاعرانه‌اش معروفه. آثارش هم‌زمان عمیقاً بومی و جهانی‌ان و با نوشتن از عشق، مرگ، آزادی و سرکوب اجتماعی، هم با قلب می‌نوشت، هم با درد جامعه‌اش.

این کتاب، نمایشنامه‌ای در سه پرده و داستان دختری از طبقه‌ی اشراف بنام رزیتاست که عاشق پسرعموش میشه که در خارج از اسپانیا زندگی میکنه و با عشق راستین و عمیقی که داره سالها در انتظار این پسرعمو میمونه…
در هر پرده، گذر زمان رخ میده و تغییر شخصیت‌ها جالبه.
در کل، خوش‌خوان و روانه. همچنین پر از شعرهای قشنگ و دیالوگ‌های بامزس که البته طنز تلخی‌ دارن.

از اون‌جایی که تمام آثار لورکا ریشه در شرایط خاصی ‌دارن که خودش درونش رشد کرده، این نمایشنامه هم مربوط میشه به سال‌های ۱۸۸۰ تا ۱۹۲۰؛ آغاز دوره‌ی بی‌ثباتی اقتصادی و ‌فرهنگی در اسپانیا که اشرافیت رو به نابودی میره.
در همین راستا، چهار شخصیت اصلی نمایش، هرکدوم نمادی در خور توجه هستن:
عمو، نماد پاسداری از هنر و زیبایی اشرافی
خدمتکار، نماد مردم
عمه، شخصیتی سنتی و واپس‌گرا همسو با عمو که گاهی با خدمتکار در صلح و‌ گاهی در جنگه
🌱عمه: تو چرا هميشه خودتو وارد مسائلى كه به تو مربوط نيست مى‌كنى؟ زن خدمتكار [هيجان زده]: من خودمو قاطى نمى‌كنم، قاطى هستم.

و اما رزیتا که نماد اسپانیاست و با صبر و حوصله به انتظار می‌شینه…
در واقع رزیتا همون لورکاست که سالها‌ چشم‌انتظار آزادی بوده. متاسفانه در سال ۱۹۳۶ بعد از آغاز جنگ داخلی اسپانیا، در این راه ناجوانمردانه کشته میشه..

همه‌ی این توصیفات و توضیحات رو بعد از تموم شدن کتاب در مقدمه و پیشگفتار خوندم و جذابیتش برام دوچندان شد. حتی برگشتم و دوباره یه قسمت‌هایی رو مرور کردم.
اگر این مقدمه نبود برداشت متفاوتی ‌ازش داشتم!

با همه‌ی این توضیحات و علم به اینکه به این اثر‌ش نسبت به سایر نمایشنامه‌هاش خیلی توجه درخوری نشده، باز هم خوندنش رو توصیه میکنم. قطعا خالی از لطف نیست و اگر به نمایشنامه‌های شاعرانه و آرام اما با بُعد اجتماعی علاقه دارید، این اثر می‌تونه براتون تاثیرگذار باشه و ازش لذت ببرید.

🌱لحظه‌های بد همیشگی نیستن.
        

25