خواب میخک: گزیده اشعار خواب میخک: گزیده اشعار احمد عزیزی 3.0 1 نفر | 1 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 1 خواهم خواند 0 ناشر تکا (توسعه کتاب ایران) شابک 9789645505507 تعداد صفحات 282 تاریخ انتشار 1389/3/1 توضیحات کتاب خواب میخک: گزیده اشعار، شاعر احمد عزیزی. یادداشتها محبوبترین جدید ترین محمدقائم خانی 1402/3/25 . لهجه خورشید ای اذان محض ای تکبیر ناب ای علی (ع) ای مرزبان آفتاب ای خدای خطبه، ای کوه کلام ای طنین واژه، ای سیل پیام ای به گردت عارفان در هلهله وی به شوقت صوفیان در سلسله ای سوار سهمگین سورهها وی اثیری غرش اسطورهها جز تو پیغمبر تبسم با که کرد؟ آفتاب آخر تکلم با که کرد؟ ای بهار وحی در باغ رسول ای نزول وحی بر جسم بتول ای روان پهلوانی در بدن پهلوان روح در میدان تن مرد مردم، مرد میدان، مرد گرد مرد عرفان، مرد دانش، مرد درد ای بت بالاتر از تأویل من لرزه افتد از تو بر تمثیل من اندکی تاریک شو در نور خویش تا ببینم در تو ذوب طور خویش کور شد اندیشهام دستم بگیر عاجزم من از مراعاتالنظیر یا علی (ع) از من مجو لحن شرار من نمیدانم زبان ذوالفقار من اسیری خفته در بند توام من یتیم کوی لبخند توام خنده و شادی دو زخم همدماند زخمیاند اما به رنگ مرهماند خنده غیر از غنچهای بر زخم نیست پس چرا لب سرخ شد گر زخم نیست زخم ظاهر شیون بیرون ماست زخم باطن جاری اندر خون ماست ما همه زخمیم اما زیر پوست آیه خونیم با تفسیر پوست گاهگاهی زخم لب وا میکند عمق ما را نیز معنا میکند قلب خنجر میتپد از خشم رخم بر حذر باید شدن از چشمزخم زخم مثل لاله لب وا میکند زخم انسان را مسیحا میکند اشک، زخم و آه، زخم و داغ زخم پیش چشم عارفان این باغ زخم هرکه زخمش بیش عارفپیشهتر درد دارد مرد زخماندیشهتر زخمیام اما تنم خونخواه نیست هیچکس از زخم من آگاه نیست بوسه راه خانه تو تا من است بوسه رقص روح در جشن تن است بوسه نقب عطر در شبهای ماست بوسه شهد عشق بر لبهای ماست بوسه سهم آدم از عصیانگریست بوسه تنها ارث حوا از پریست بوسه استنساخ گل در نام ماست بوسه تنها غنچه اندام ماست چیست انسان بستری از مذهبش بوسه قرآن و محمد (ص) هم لبش چون تو قرآن را تلاوت میکنی بوسه حق را حلاوت میکنی او تو را در حین هوهو بوسه زد تا تو لب وا کردهای او بوسه زد صبح خلقت چیست جان بوسهای چیست آدم: امتحان بوسهای بوسه نازل شد گل زمزم دمید بوسه روحی در گل آدم دمید ما ضریح تن اگر بوسیدهایم جان معصومی میانش دیدهایم خون تاک از جنس خاک و آدم است این نشانی بین تاک و آدم است خون اول آدمی که خاک شد جوش زد در خاکدان تا تاک شد کشف سرخی کردهام در سیر تاک نیست خونی در گیاهان غیر تاک سرخ تنها خون تاک و آدم است این طنین قلب خاک و آدم است اشک خون میبارد از چشمان تاک بر نهاد آدمی در خم خاک جرعهای در کربلا زین خون فتاد راز سرخ آدمی بیرون فتاد کربلا خم بود و خون زد جوش از او که چنین شد آدمی مدهوش از او هر که مست جرعه این تاک شد رفت و بیغسل و کفن در خاک شد ای که در خم شهادت خون خوری جز به مستی زخم خنجر چون خوری مرحبا بر زخم مادرزاد ما آفرین بر کربلاآباد ما 0 0