لعنت به قوم بدعت گذار
        

          
کتاب مهمان‌خانه‌ی بیوه‌های جوان، ثمره‌ی تلاش و پژوهش خانم آزاده معاونی از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸ است. کتاب نگارشی داستانی دارد و مستند زندگی سیزده زن نوجوان و جوان است که در طول سال‌های خلافت داعش، برای جهاد در راه اسلام و کمک به هم‌کیشان مسلمان خود از گوشه کنار دنیا جذب داعش شده‌اند و به سوره رفته‌اند. معاونی در دو بخش زندگی دختران را به تصویر می‌کشد، یکی شرایط زندگی آن‌ها در کنار خانواده و دیگری شرایط آن‌ها پس از فرار و پیوستن به داعش. 

کتاب می‌گوید: مردان و زنانی که جذب داعش شدند؛ از همان ابتدا، آدم‌های افراطی‌ای نبودند، آن‌ها بعضا به دلیل نداشتن منبع مناسب درباره‌ی اسلام، جذب مساجد و سخنرانان سلفی می‌شدند و پس از پیوستن به آن‌ها به مرور شست‌و‌شوی مغزی می‌شدند تا جایی که حاضر بودند، برادران و خواهران دینی خود را بکشند.
حالا چرا نام کتاب مهمان‌خانه‌ی بیوه‌های جوان است؟ چون این دختران پس از اینکه جذب داعش می‌شدند باید جهاد نکاح می‌کرده و با داعشیان ازدواج می‌کردند. و وقتی همسرشان کشته می‌شد، در جایی به نام مهمان‌خانه نگهداری می‌شدند، تا نهایتا پس از دو هفته بتوانند همسر داعشی دیگری بشوند. چیزی که برخلاف قوانین اسلام است...
        

          محتوی خوبی داره 
اما خیلی روون و روشن نیست و بنظرم ترجمه چندان خوبی نداره
        

          همیشه به این فکر میکنم که اگر بعضی افراد حاضر در داعش واقعا آن چیزی که در ذهن عموم هست نباشند چه؟
 اگر آنها تنها افرادی باشند که شستشوی مغزی داده شده اند در قیامت خدا با آنها چه برخوردی خواهد داشت؟
اگر توبه کرده باشند توبه آنها  مانند بقیه انسان ها پذیرفته میشود؟
هنوز هم جوابی برای سوالاتم ندارم باید بگویم با خواندن این کتاب این سوالات در ذهن من پررنگ تر شد 
اما خوشحالم که این کتاب را خواندم  خوشحالم که هنوز در ذهنم سوالاتی وجود دارد این تنها به این معناست که من هنوز زنده ام
        

          این کتاب قصد داره داعش رو از منظر زنانی که به خودشون یا اقوامشون به داعش پیوستن ترسیم کنه
ترجمه ناواضح کتاب همراه با اطلاعات زیادی که بی مقدمه و نا بجا در قصه این افراد اورده میشدن باعث میشد از خوندن کتاب لذتی نبرم
نویسنده سعی کرده بود اول گذشته افراد رو بیان کنه تا درنهایت به وضعیت الانشون برسه، اما بیان این گذشته ها انچنان در هم و نا مرتب و پرشخصیت بود که مدام گیج میشدم این فرد کدوم قصه بود،هیچ نظمی هم در داستان این زنان نبود، مثلا اول گذشته شخصیت نور گفته شده بود بعد اسما بعد لینا و بعد... و وسط ها دوباره گذشته این افراد بدون ترتیب قبلی گفته می شد و در قسمت  زمان حال هم  این افراد با به ترتیب جدیدی اورده می شدن، شخصیت ها هم هیچ ارتباطی بهم نداشتن و کاملا از هم جدا بودن
تنها چیز  مفید برای من، اطلاعاتی بود از وضعیت تونس که متوجه شدم هیچ اطلاعی در موردش ندارم و نیازمند مطالعه در اون زمینه هسنم.
در همه جای کتاب دیدگاه مغرضانه نویسنده کاملا مشهود بود، دیدگاهی که خودش دیگران رو به اون متهم کرده بود ولی نگاهش به همه افراد و وضعیت ها از دید یک خبرنگار خارجی آمریکایی پرست بود.
در کل به کسی توصیه اش نمی کنم.
https://taaghche.com/book/85027
        

          روایت پیوستن چند زن جوان از ملیت‌های مختلف به داعش  و بیان چگونگی شکل گیری داعش از ابتدا.
کتاب به کندی روایت شده بود جوری که بعد خوندن چند صفحه خستگی  به آدم چیره میشد. توضیح چگونگی پیوستن به داعش و حتی پیداعش داعش اطلاعات مفیدی بود که بیان شده بود اما میتونست جذاب تر نوشته بشه. نویسنده قلم گیرایی نداشت. بیشتر روزنامه‌وار نوشته بودن تا رمان. ولی خوندنش خالی از لطف نیست.