معرفی کتاب بسته به جونم اثر عاطفه منجزی

در حال خواندن
0
خواندهام
3
خواهم خواند
0
نسخههای دیگر
توضیحات
راهی برات نبوده جز این که تو بری...باید مهلتی به خودتون بدی که جفتتون فرصت فراموشی داشته باشین تو برو...برو و حتی فکر نکن که راه دیگه ای هم داشته باشی. همیشه از جهنم خدا حذر می کرد و حالا در میان زمهرییرش داشت دست و پا میزد و راهی به جایی نداشت در عنفوان سی و یک سالگی دلش می خواست کودک باشد و در آغوش کسی جمع شود آغوشی که پر باشد از بوی قهوه تلخ و بوی شیرین دارچین.
یادداشتها