وضعیت پست مدرن: گزارشی درباره دانش
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
1
توضیحات
ست مدرنیسم را صورتی از شک گرایی فلسفی خوانده اند که دیگر گفتمان ها را مورد تردید قرار می دهد؛ و فرانسوا لیوتار یکی از نظریه پردازان پیشگام پست مدرنیسم است. هرچند بیشتر شهرت و آوازه لیوتار به دلیل نوشته هایش درباره پست مدرنیسم است، اما تألیفات گسترده ای از وی در زمینه های گوناگون فلسفی، همچون فلسفه زبان، فلسفه سیاسی و زیبایی شناسی منتشر شده است. آثار اولیه لیوتار در سنت مارکسیستی نگاشته شده است. اما به دنبال رویدادهای مه 68، او به همراه بسیاری از روشنفکران چپ گرای فرانسه، به شدت علیه مارکسیسم موضع گرفت و در کتاب مناقشه برانگیزش، «اقتصاد شهوانی» (1974)، رویکردی پسامارکسیستی درپیش گرفت. لیوتار در این کتاب، فرضیات بنیادین روش-شناسی مارکسیسم را رد می کند. اما نخستین کتاب لیوتار در سال 1954 با عنوان «پدیدارشناسی» منتشر شد. نخستین بخش این اثر، به اندیشه پدیدارشناسی از منظر امانوئل هوسرل اختصاص دارد و دومین بخش آن رابطه پدیدارشناسی را با علوم انسانی، مخصوصا روانشناسی، جامعه شناسی و تاریخ ارزیابی می شود. در این کتاب، لیوتار استدلال می کند که پدیدارشناسی می تواند سهم ارزشمندی در علوم اجتماعی داشته باشد. این کتاب توسط نشر نی و با ترجمه عبدالکریم رشیدیان در سال 1375 چاپ شده است. دگردیسی در اندیشه های لیوتار در کتاب «وضعیت پست مدرن» (1979) – این کتاب در سال 1380 با عنوان « وضعیت پست مدرن : گزارشی درباره دانش » با ترجمه حسین علی نوذری توسط انتشارات گام نو در ایران منتشر شده است- که در آن او مفهوم نظریه های جهان شمول را غیرقابل قبول می خواند، ادامه پیدا می کند. نکته اساسی که لیوتار در این کتاب مطرح می کند این است که روایت هایی عظیمی چون مارکسیسم همه اعتبار خود را از دست داده اند. لیوتار در برابر چنین روایت های عظیمی با گرایش های آمرانه و اقتدارگرایانه، به دفاع از آرمان «روایتِ خُرد» که اساسا روایت افراد انسانی است و به هیچ توجیه بنیانی نیاز ندارد، می پردازد. به طور کلی تفکرات سیاسی لیوتار پس از 1968 برپایه ایده مبارزات شخص برای اصلاح سوءاستفاده ها از آزادی های فردی بنا شده است. لیوتار در آثار بعدی خود متوجه ماهیت و قواعد «حکم» می شود و در این آثار وی استدلال می کند که «حکم» در اساس امری عملی و مختص به یک گفتمان است. از نظر لیوتار گفتمان ها قیاس ناپذیرند و بین هر دو گفتمان، منازعه (differend) وجود دارد. وی در نوشته های متاخرش آگاهانه در تلاش برای بازگشت به قالبی پیشامارکسی و هگلی از اندیشه دیالکتیکی بود. در این نوشته ها کانت منبع اصلی و مرجع همیشگی اوست.