معرفی کتاب در تیررس حادثه: زندگی سیاسی قوام السلطنه اثر حمید شوکت کتابعمومیتاریخ تاریخ ایرانمعاصر در تیررس حادثه: زندگی سیاسی قوام السلطنه حمید شوکت 4.0 1 نفر | 2 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 5 خواهم خواند 4 خرید از کتابفروشیها ناشر اختران شابک 9789648897142 تعداد صفحات 416 تاریخ انتشار 1399/6/23 توضیحات کتاب در تیررس حادثه: زندگی سیاسی قوام السلطنه، نویسنده حمید شوکت. ادبیات ایران ادبیات واقع گرایانه تاریخ ایران زندگی نامه سیاسی کتاب مصور لیستهای مرتبط به در تیررس حادثه: زندگی سیاسی قوام السلطنه سامان 1404/1/12 بهترین کتابهای 1403 30 کتاب سلام...سال 1403 از جهت کتابخوانی برای من سال خوب و رضایت بخشی بود.در واقع تنها بخشی از زندگی و سال مزخرفی که گذشت راضی بودم:)...تجربههای مطالعاتی جذاب و مفیدی داشتم. سعی کردم یه مروری بر کتابهایی که خوندم داشته باشم و یه لیستی درست کنم از کتابهایی که بیش از بقیه برام عزیز بودند. کتابهایی که آگاهی بخشی داشتند و بعضا برام روشنگرانه بودند، آثاری که برخی مجهولات ذهنیام در مورد مسائل مختلف رو پاسخ دادند.برخی از اینها جرقههایی در من ایجاد کردند برای شروع یک مسیر مطالعاتی و برخی یه حظ وافری بهم دادند که وصفش برای من سخته. خروجی میشه این لیستی که مشاهده میکنید.این نکته رو بگم که هیچ ترتیب خاصی در لیست نیست و اینطور نیست آثار اولیه لیست به آثار بعدی، برتری داشته باشند. 2 10 یادداشتها محبوبترین جدیدترین Mohammad Farhaddy 1403/11/18 توصیف بسیار زیبایی از شرح زندگی سیاسی قوام و وطن پرستی او. 0 2 سامان 1403/9/30 یه سری افراد هستند تو عالم سیاست و تاریخ که دنبال محبوبیت مردمی نبوده و نیستند. دنبال جمعیت درست کردن و براشون هورا کشیدن و این مسائل نیستند. تصمیماتی میگیرند که مخصوصا در اوایل به ذائقه ملت خوش نمیاد.اما معمولا گذر زمان ثابت میکنه اون تصمیمات برای مردم و کشور خیر بوده. کسانی که تو کارنامشون کلی کار منفی و مثبت دیده میشه ولی روایتهای رسمی و بلندگوها تاکیدشون روی کارهای منفی اوناست. ولی اگر این غبار رو با دستت بزنی کنار و جامع تر و بسیط تر نگاه کنی، میبینی درسته طرف تصمیمات و کارهای منفی داشته،شاید کمم نبوده، ولی یه تصمیمات درست و مثبت بزرگی هم داشته که حیفه ازشون گفته نشه و حیفه دیده نشه. این مدل سیاسیون همیشه مورد توجه من هستند، به بعضیاشون هم ارادت دارم.چه در نظام فعلی و چه در نظامهای گذشته. قوام برای من همچین ویژگی هایی رو داشت و داره.درسته از فساد مالیش زیاد بحث میشه، از بی توجهیش به دموکراسی و امثالهم ولی خوب، خروج شوروی از کشور با مذاکره چیزی نیست که از دید آدم منصف دور بمونه. نظر من اینه ما نیاز داریم تاریخ کشورمون، سیاسیون کشورمون رو خاکستری ببینیم و بسنجیم.به نظر من محبوبیت برای انتخاب سیاستمدار نیست.محبوبیت رو بذاریم واسه تیم محبوب فوتبال و خواننده مورد علاقه و انتخاب دوست دختر دوس پسر. عدم نگاه هیجانی به سیاسیون و تاریخ کشور میتونه خیلی کمک کننده باشه.معمولا گفته میشه ما اگر تاریخ میخوندیم وضعمون این نبود، به نظرم نوع تاریخ خوندن و نوع نگاه ما به تاریخ هم مهمه. صرف خوندن تاریخ بدون تفکر، بدون بررسی و تحقیق و بدون در نظر گرفتن شرایطی که در اون بازه زمانی مطالعه کردیم، خروجی مفیدی به ما نمیده.لااقل این نظر منه... زیاد حرف زدم،چند خطی هم از کتاب بگم: آقای شوکت در این کتاب به بررسی زندگی سیاسی قوام پرداخته. بزنگاههایی که قوام مسئولیت داشته و چه تصمیماتی گرفته و چه کارهایی کرده. آقای شوکت از ابتدا تا انتهای کتاب یک ارادت و علاقه ای به قوام داره و همین باعث میشه کمی دست به عصا در مورد برخی تحلیلهای کتاب صحبت کرد ولی برای تهیهی کتاب از منابع گسترده ای استفاده کردند و به صورت رمان گونه این کتاب نوشته شده و ابدا نثرش خسته کننده نیست. پیچیدگی و مشکلات و چالشهای بزرگی در زندگی سیاسی قوام دیده میشه.او که از منشی گری در آذربایجان و سپس دربار کارش رو شروع میکنه، به والی گری خراسان و بازداشت و صدارتهای چند باره در بازه های گوناگون میرسه.کسی که با شوروی و انگلستان همیشه در چالش بوده و در داخل هم سدهای بزرگی مثل محمدرضا پهلوی و کاشانی و برهه ای جبهه ملی داشته. آنچه از قوام از این کتاب دریافتم، یک شطرنج باز ماهر و زیرک دنیای سیاست بود.البته پیشتر هم همین طرز فکر رو داشتم ، ولی این کتاب این طرز فکر منو تقویت کرد. اوج این شطرنج بازی در فصل ششم، «رویارویی با شوروی» مشهود و قابل درکه.قوام از اون شخصیتهای زیرک و باهوشی است که کسی به تاریخ معاصر علاقه داشته باشه حتما به سمتش کشیده میشه. اما مهمترین مساله ای که شوکت در کتاب مطرح میکنه، مربوط به فصل آخر کتابه. شوکت با بررسی کامل قیام سی تیر و تحلیل همه جانبه ابعاد اون، معتقده اگر اون قیام( که شدیدا مردمی بودن و خودجوش بودنش رو در کتاب زیر سوال میبره) رخ نمیداد و مصدق برنمیگشت و قوام به صدارت خودش ادامه میداد مساله نفت به اون بن بستی که در دوره مصدق رسید، دچار نمیشد و قوام توانایی حل مساله رو داشت.ادعای مهمی که فارغ از اینکه ما باهاش موافق باشیم یا مخالف، گفتنش اولا شجاعت داره، چون محمد مصدق به زعم عده فراوانی اسطوره ایست در تاریخ، و دوما اینکه چراغی رو در ذهن روشن میکنه برای فکر کردن بیشتر و عمیقتر نسبت به اون بازه تاریخی سرنوشت ساز.و بابت این روشن کردن چراغ، از آقای شوکت کمال تشکر رو دارم...معرفی این کتاب رو با آخرین پاراگراف کتاب به اتمام میرسونم: «مظفر بقایی که در آستانه انقلاب بهمن 1357، پس از سالها به خواست شاه برای چاره جویی جهت رویارویی با بحرانی که در جریان داشت به دربار رفته بود، با اشاره به رخسار زرد و چشمان بی فروغ او میگوید: شاه گفت : خب به نظر شما کی میتواند این اوضاع رو در دست بگیرد؟ گفتم یک کسی که قدرت قوام السلطنه را داشته باشد.اینجا تنها جایی بود که چشمهای شاه برق زد.این کلمه تکانش داد. خوش آمدن و بد آمدنش را نمیتوانم بگویم، ولی تکانش داد.» 0 0