معرفی کتاب روان‌کاوی به روایت مدرسهٔ دوباتن اثر موسسه مدرسه زندگی مترجم محمود مقدسی

روان‌کاوی به روایت مدرسهٔ دوباتن

روان‌کاوی به روایت مدرسهٔ دوباتن

4.5
6 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

6

خواهم خواند

3

ناشر
کرگدن
شابک
9786227765756
تعداد صفحات
178
تاریخ انتشار
_

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        تقریباً همۀ ما از وقتی که به یاد می‌آوریم، با پرسش‌هایی درباره خودمان روبه رو بوده‌ایم چرا این احساس را دارم؟ چرا آن کار را کردم؟ چرا آن چیز را می‌خواهم؟
چرا آن فرد را دوست دارم؟ در تلاش برای پاسخ دادن به این پرسش‌ها اغلب به این نتیجه می‌رسیم که چیزهایی دور از دسترس گنگ یا معماگون درباره ما وجود دارند و تنها با فهمیدن آنها است که می‌توانیم راهی برای پاسخ دادن به این سؤالات پیدا کنیم روانکاوی یکی از قلمروهایی است که در دوران جدید نوید پاسخ دادن به بعضی از این پرسش‌ها یا لااقل افکندن نوری بر، آنها را به ما می‌دهد روانکاوی دانش سخن گفتن از همان امور گنگ و معماگون است. این دانش از رفتار و گفتار آشکار و تجربه خودآگاهی فراتر می‌رود و با کنکاش در ناخودآگاه می‌کوشد جهان تجربه‌های ما انسان‌ها را قابل فهم‌تر کند و امکانهایی برای تغییر پیش رویمان قرار دهد.
در کتابی که پیش رو دارید تمرکز بیش از هر چیز بر روانکاوی به مثابه شیوه‌ای برای درمان است و به تناسب صحبت از نظریه ذهن روانکاوانه هم به میان می‌آید در پرداختن به این دو حوزه نیز کتاب بیش از هر چیز نگاهی کاربردی دارد و در پی آن است که ابزارهایی برای شناخت و عمل در اختیار مخاطبانش قرار دهد.
      

یادداشت‌ها

          برداشتی از قسمتی از کتاب روانکاوی در مدرسه دوباتن(فصل ملانی کلاین)
نوزاد نمی تواند ادم ها را به عنوان یک فرد جدا دارای چشم انداز مستقل و متفاوت و واقعیتی مجزا ببیند. حتی مادر در ابتدا برای او مادر نیست. یک جفت پستان (سینه) است. که این سینه‌ها به طرز عجیب و اسرارآمیزی یک دفعه پس از درد و گرسنگی و رنج پیدایشان می‌شود و او را غرق در کامیابی و بهروزی و شادی می‌کند.(احساساتی شبیه بزرگسالی در هنگام عاشقی)

اما اگر این سینه برای مدتی نباشد و این رنج گرسنگی ادامه یابد ، کودک خشمگین و پر از ترس و حس انتقام می‌شود. این یک سازوکار دفاعی‌ست که نوزاد و کودک به ان نیاز دارد و بدون ان استرسی غیرقابل تحمل را تجربه می‌کند. این دفاع که به «دوپاره‌سازی»مشهور است به این صورت کار می‌کند که دو سینه را متفاپت از هم می‌بیند و یکی مورد خشم و نفرت قرار می‌گیرد؛ان را گاز می‌گیرد و زخمی می‌کند و می‌خواهد از بین ببرد و دیگری مورد مهر عمیقی قرار می‌گیرد.
در جریان رشد، این دوپاره سازی کم‌کم از میان می‌رود. کودک متوجه می‌شود که یک سینه ی یکسره خوب و یک سینه ی یکسره بد وجود ندارد. بلکه هر دو از ان مادریست که دارای ویژگی‌های پیچیده ی خیر و شر است. و این گونه کودک در خدود ۴سالگی به «دوسوگرایی»می‌رسد:نشانه ی اغاز حرکت به سوی بلوغ. رسیدن به این منطقه ی خاکستری اسان نیست چون کودک باید بفهمد تمایز بین قصد و نتیجه چیست. تمایز بین ان‌چیزی که مادر برای او خواسته و ان چیزی که او خس کرده چیست. هر بچه ‌ای این زخم‌ها را تجربه میکند و وارد یک موضع افسرده‌وار می‌شود.

کودکِ رشد یافته،با غم و تلخی ناخوداگاهی،پی میبردکه واقعیت پیچیده تر و از نظر اخلاقی اشفته تر از ان است که همه را به شر و خوب مطلق تقسیم کند. اما گاهی ادم‌ها به این موضع افسرده‌وار نمی‌رسند. در دوپاره‌سازی باقی‌میمانند و تحمل کوچک ترین دوسوگرایی زا ندارند. و همهچیز یا خیر و یا شر است. یا باید عشق بورزند یا متنفر باشند. خیلی شدید عاشق می‌شوند و در لحظه ای ناگزیر که محبوبشان به نحوی ناامیدشان کرده از او متنفر می‌گردند.

میل به تقلیل دادن ادم ها به کاری که می‌توانند برای ما بکنند (به ما شیر بدهند، پول بدهند،خوشحالمان کنند)،به جای دیدن انچه خود انها هستند(موجوداتی چند بعذی که جذابیت پیچیده ی خاص خودشان را دارند. که البته همه‌ی ما از پس انجام مورد دوم به طور تمام و کمال بر نمی‌اییم که این گاه اندکی غمگینمان می‌کند و گاهی افسرده‌مان می‌سازد. 
        

11