ویزگول خورده می شود!
در حال خواندن
0
خواندهام
4
خواهم خواند
0
توضیحات
«ویز» همین طور که مادربزرگ را بغل کرده بود، گفت: «می خواهم دوست جدیدم را معرفی...» اما همین که سرش را چرخاند خبری از «ویزگول» نبود. مادربزرگ ویزگول را قورت داده بود!
در حال خواندن
0
خواندهام
4
خواهم خواند
0
توضیحات
«ویز» همین طور که مادربزرگ را بغل کرده بود، گفت: «می خواهم دوست جدیدم را معرفی...» اما همین که سرش را چرخاند خبری از «ویزگول» نبود. مادربزرگ ویزگول را قورت داده بود!