بازخوانی چند جنایت غیرعمدی (مجموعه داستان)
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
1
خواهم خواند
0
توضیحات
«شهر در سکوتی خفه فرو رفته بود. توی محله فقط چند زن و مرد مسن مانده بودند با بچه ها که حالا در خانه های مادر و پدربزرگ هایشان ماندگار شده بودند.مدرسه البته باز بود و کارهای اداری به روال معمول خود پیش میرفت اما کسی از کسبه ی خرد در شهر نبود. مردم کم کم درباره ی علت بسته بودن بیش تر مغازه های بازار از هم پرس و جو میکردند. سمبوسه فروشان کجا غیبشان زده؟ ماهی فروش کجا رفته اند؟ بساط میوه ها کجاست و...؟ اما اگر کسی خبری از ابرهای سترون بالای شهر داشت از اهالی غیب شده هم خبر داشت.»
یادداشتها