ترکش ها گرایم را گرفتند (خاطرات شفیع شکوهی)

ترکش ها گرایم  را گرفتند (خاطرات شفیع شکوهی)

ترکش ها گرایم را گرفتند (خاطرات شفیع شکوهی)

4.5
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

کتاب ترکش ها گرایم را گرفتند (خاطرات شفیع شکوهی)، تدوین محمود مهدوی.

یادداشت‌های مرتبط به ترکش ها گرایم را گرفتند (خاطرات شفیع شکوهی)

          سیر خاطرات خوب از آب درنیامده بود. پر از اسم آدم‌ها که هیچ استفاده‌ی خاصی در راستای خاطره از آن نمی‌شد. پرش‌های خاطرات آزاردهنده بود. بی‌مقدمه به عملیات وارد می‌شد و تمرکز را به هم‌ می‌زد. بی‌مقدمه هم خارج می‌شد البته. فصل‌بندی‌ها بنظرم اصول خاصی نداشت. فراز و فرود اندکِ خاطرات حس‌وحالی در من زنده نمی‌کرد.
تنها بخشی که شاید کمی جذابش می‌کرد، موقع زخمی شدنش بود تا رسیدن به بیمارستان که انصافا بد توصیف نشده بود.
حضورش در مسابقات ورزشی پرداخت کمی داشت، با اینکه اول شدن در جهان، جلوتر از آمریکا و انگلیس جای زیادی برای نوشتن خاطرات داشت‌.
حس می‌کنم دو دلیل داشت که خاطرات به دل من ننشست:
- خاطره از حضورش در جبهه شروع شد. خانواده، محله، کودکی می‌توانست در ساختن شخصیتی که خاطره تعریف می‌کند بسیار تأثیرگذار باشد.
- روی جلد کتاب نوشته شده: گفت‌وگو و تدوین. اسمی از نویسنده(نوشتن) نیامده. شاید اگر نویسنده بیشتر روی متن و تدوین نوشته‌ها کار می‌کرد، اثر بهتری از آب درمی‌آمد.
با همه‌ی این حرف‌ها که زدم، کتاب به چاپ سوم رسیده. انگار افراد دیگری کتاب را پسندیده‌اند...
        

2