معرفی کتاب در جستجوی زمان از دست رفته: اسیر اثر مارسل پروست مترجم مهدی سحابی

در جستجوی زمان از دست رفته: اسیر

در جستجوی زمان از دست رفته: اسیر

مارسل پروست و 1 نفر دیگر
3.7
8 نفر |
2 یادداشت
جلد 5

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

13

خواهم خواند

24

شابک
9789643058999
تعداد صفحات
522
تاریخ انتشار
1399/7/22

توضیحات

کتاب در جستجوی زمان از دست رفته: اسیر، مترجم مهدی سحابی.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به در جستجوی زمان از دست رفته: اسیر

نمایش همه

پست‌های مرتبط به در جستجوی زمان از دست رفته: اسیر

یادداشت‌ها

          به نام او

پروست در ضدسنت بوو به سنت بوو یکی از مهمترین نظریه پردازان ادبی آن زمان که اعتقاد داشت شخصیت صاحب اثر و اثر قابل تفکیک نیست میتازد و بر این اعتقاد است که به دلیل آنکه صاحب اثر به مانند هر آدم دیگری از من های مختلف تشکیل شده است اثرش لزوما ارتباطی با شخصیتش ندارد.

حال به نظر من پروست در جلد پنجم در جستجوی زمان از دست رفته خود در دام ارتباط اثر و صاحب اثر افتاده است و به همین خاطر میتوان لقب کسالتبارترین کتاب این مجموعه را به اسیر داد.

پروست در "طرف خانه سوان" و "در سایه دوشیزگان شکوفا" به شرح زندگی مارسل (راوی) در سنین کودکی و نوجوانی و  شرح احساسات و عواطف او میپردازد و در این دو کتاب تصویر کاملی از راوی و نسبت او با محیط و افراد ارائه میدهد در دو کتاب بعدی (طرف گرمانت و سدوم و عموره) بیشتر مشاهدات راوی از فضای پیرامونی خود است و کمتر ردپایی از راوی و علایق و سلایقش میتوان سراغ گرفت. در جلد پنجم و ششم (اسیر و گریخته) دوباره به خود راوی برمیگردیم منتها دیگر راوی نوجوان نیست که به شرح شیفتگی ها وعاشق شدنهایش (پیش از وصال) پرداخته شود. بلکه فرد بزرگسالی ست که به وصال رسیده است و با آلبرتین در یک جا زندگی میکند و رابطه دارد. مشکل از اینجا شروع میشود، پروستی که در زندگی شخصی به جنس مخالف چندان تمایلی نشان نداده و اصلا ازدواج نکرده است در شرح روابط خصوصی  مارسل و آلبرتین  بسیار بد عمل میکند و اصلا نمیتواند با همان دقت و رقت احساسی که در جاهای دیگر دارد فضاسازی کند و چیزی که نتیجه اش میشود صفحاتی کسالتبار. حال  اینها را با شرح بی نظیر روابط دوشارلوس و مورل مقایسه کنید تا تاثیر من شخصی نویسنده در اثرش بیش از پیش مشخص شود.
        

2

        .
اسیر
جلد پنجم از مجموعه در جستجوی زمان از دست رفته
نوشته مارسل پروست
.
.
"چه رنجی میکشیدم از وضعی که فراموشی طبیعت بر سرمان آورده، که تن ها را از هم جدا ساخته اما تفسیر جان ها را ممکن نکرده است!" صفحه 451
.
.
جلد پنجم این اثر فاخر پیرامون عشق و ملال و حسادت و فرجام های آن نوشته شده است.
هرچند در تعریف و تفسیر این اثر کتاب های زیادی تالیف شده و بزرگانی چون ژیل دلوز و یا والتر بنیامین از آن صحبت کرده اند، اما چند کلامی مینویسم تا نوشته باشم.
اسیر به راستی نام مناسبی است. ما نمیدانیم آلبرتین با آمدن به خانه راوی اسیر او شده و یا راوی اسیر عشق خودش. در ابتدای امر آلبرتین در زنجیر خانه و مخبر های راوی اسیر میشود و هرچه میگذرد راوی بیشتر و بیشتر او را تحلیل میکند و میبیند که به سرانجام نمیرسد و هرچه سعی میکند، نمیتواند حتی با زندگی زیر یک سقف به ژرفای درون آلبرتین راه یابد.
اما اسارت ما در عشق نیست بلکه اسارت ما به عشق است که باعث سیاه روزی خواهد شد. چرا که ما ناگزیر خواهیم بود تا این مسیر را برویم، چنگ بکشیم بر دیوار های زمان و هر اکنونی که لحظه به لحظه فرو میریزد را در آغوش بکشیم و در نهایت شاهد گذشته شدنش باشیم. چگونه میتوان در چنین جهانی امنیت و آرامش را همراه داشت؟
در این بخش از رمان به سرانجام چند شخصیت نیز برمیخوریم.
سوان و برگوت.
دوشارلوس هوس باز و چند شخصیت دیگر داستان.
همه درگیر حسادت و جاودانگی.
راوی کل در تصورات خود به عقب باز میگردد و همراه با شخصیت جوان خودش مسیر را پیش میگیرد.
در این جهان راوی ما در عشق بین دو تن چیزی جز ناتوانی در شناخت شخصیت و حسادت نمیبینیم.
از نظر راوی تنها حسادت است که عشق را بین دو نفر زنده نگه میدارد و رقابت برای داشتن. آیا عشق تنها راه نجات است؟ و آیا میتوان با وجود نشناختن دیگری، حسادت که تداوم عشق است، و این سوتفاهم ها به آرامش رسید و این تنهایی ازلی و ابدی انسانی را کاهش داد؟ از نظر راوی خیر!
البته در قسمتی از داستان ما شاهد آن دوگانگی فرد و یا "من" های متغیر نیز میشویم.
اما در کنار تمام این نکات، کلیدی از کل این اثر در دست یافتم.
کلیدی که اکنون تمام رازهای این کتاب پر پیچ و خم را برایم باز کرد.
مفهموم و اندیشه ای که پروست با نوشتن این اثر قصد انتقالش را داشت.
هرچند باید تا پایان جلد آخر صبر و بیشتر در مورد آن فکر کرد.
حداقل حال میدانم چرا نام اثر جستجوی زمان از دست رفته است.
خاطرات از دست میروند؟ خیر.
زمان؟ آیا زمان از دست میرود؟
در اخر باید گفت که آقای پروست! ما را از این نبوغ خیال آمیز خود در فهم جهان انسان در حیرت رها کرده اید!
باشد که تمامی ما انسان ها رستگار چنین خودشناسی و آگاهی داشتنی شویم.
در پناه خرد.
.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0