معرفی کتاب میرامار اثر نجیب محفوظ مترجم رضا عامری

در حال خواندن
0
خواندهام
1
خواهم خواند
0
نسخههای دیگر
توضیحات
اسکندریه،قطره های شبنم،تنوره ابرهای سپید اسکندریه،هبوط شعاع های شسته شده با باران و قلب خاطرات سرشته از اشک و عمل،عمارت مترفع عظیم،همچون چهره ای آشنا به استقبالت می آید،در یات می نشیند و به خاطرت می آید که می شناسی اش؛اما اولاابالی به هیچ چیز نگاه نمیکند و تو را نمیشناسد.دیوارهایش از رطوبت سالیان پوسیده و طبله کرده و عبوس شده است.عمارتی مشرف بر قطعه زمینی به شکل زبان که در دریای مدیترانه غرس شده،و اطرافش را نخل ها و درختان بلوط محاصره کرده اند و سپس تا آنجا که در فصل شکار طنین تیررس تفنگ ها به گوش میرسد.امتداد یافته است.باد روح بخش وحشی،قامت نحیف خمیده ام را به لرزه می اندازد.بی آنکه مقاومتی جدی چون ایام بر باد رفته زندگی ام داشته باشم.