آخرین شاگرد: خشم پنهان

آخرین شاگرد: خشم پنهان

آخرین شاگرد: خشم پنهان

جوزف دیلینی و 2 نفر دیگر
3.8
5 نفر |
1 یادداشت
جلد 8

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

14

خواهم خواند

2

ناشر
افق
شابک
9789643699840
تعداد صفحات
320
تاریخ انتشار
1399/11/1

توضیحات

        
مجموعه آخرین شاگرد ماجراهای یک استاد و شاگرد را دنبال می کند. استاد؛ آقای گرگوری یا محافظ از مردم و منطقه در برابر اشرار محافظت می کند. شاگردش، توماس وارد، پسر هفتم از هفتمین پسر خانواده ای کشاورز است که به شاگردی او در می آید. او از آن پس باید در کنار استادش با موجودات دنیای ظلمت مواجه شود و آنها را با استفاده از روش هایی که می آموزد از بین ببرد. آن ها در شرایط آب و هوایی متفاوت به جاهای مختلف منطقه سفر می کنند و مجبورند کم بخورند تا بهتر کار کنند. توماس هم در این راه پرماجرا دوستی جز دختر یک جادوگر به نام آلیس ندارد.
.
      

لیست‌های مرتبط به آخرین شاگرد: خشم پنهان

یادداشت‌ها

          خب الان که مشغول نوشتن این یادداشت هستم از جزئیات کتاب چندان چیزی بیاد نمیارم و همین تا حدودی ضعیف تر بودن این کتاب رو نسبت به نسخه‌های قبلی اون میرسونه البته این ظر شخصیه منه، چون خود من اونو ظرف دو روز تمام کردم و نذاشتم زمین بمونه.

چند نقطه کلیدی داشت داستان
اول که مجبور شدند منطقه خودشون رو ترک کنند و قدم به جایی گذاشتن که ناشناخته بود براشون و به طبع موجودات اون منطقه هم تفاوت داشتند.
داستان خیلی خوب و روون جلو میره ولی اینکه ناخودآگاه ملاکی از همون منطقه به استقبالشون میاد و وارد مبارزه با میج ها میشن داستان رو جالب‌تر هم میکنه،

اما چیزی که من تو این کتاب اذیتم کرد و درواقع از کتاب‌های پیشین یادم رفته بود این بود هرچه فک کردم نتونستم قسمتی از ماجراهای قبل رو که جادوگر سلتیک کشته میشه رو بیاد بیارم (البته سایه روشنی داشتم ازش ولی جاشو پیدا نکردم) و خب ماجرا به خواهر این جادوگر نالوتی گره می‌خوره و خب در این ماجرا آلیس بدست فیند میفته 😁🤒🤗

البته اینکه از همون معجون فراموشی مگی استفاده میکنن برای مهار تام هم خیلی هوشمندانه بود، تداعی خاطرات بود.

ملاقات با پن هم خالی از لطف نبود و البته فک میکردم با موجود وحشتناکی روبرو بشه که اینطور نشد و برعکس کلی هم کمک گرفت از این الهه باستان و دست آخر هم که.....سنگ تمام میذاره. 😁😁 (باید برید بخونید، نمیگم 😅😂🥲) 

البته اون قسمت که دوباره گول جادوگر سلتیک رو میخوره با خودم میگفتم چرا این پسر همش تکی کار میکنه، کاش ی همفکری می‌کرد لااقل ولی خب ماجرا اونجا جالب‌تر میشه که در محدوده موریگان با بحث زمان مواجه میشه،
زمانی که بعد از نیمه شب کلی تایم در زمین پاش آب میخورد، شگفتی‌های جالبی داشت.

انتهای داستان در این قسمت واقعا محشر بود که در نهایت تونستن ی بلایی سر فیند بیارن،

بستونه دیگه
خودتون برید بخونید 🫠🫠🤗
        

11