ماجراهای اسب چوبی کوچولو

ماجراهای اسب چوبی کوچولو

ماجراهای اسب چوبی کوچولو

5.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

عمو «پیتر» اسباب بازی می ساخت و از فروش آنها امرار معاش می کرد. روزی او یک اسب چوبی کوچکی ساخت. اسب بسیار شجاع بود و روی چهارچرخ سبزش بسیار شاد و عالی به نظر می رسید. عمو پیتر تصمیم گرفت اسب چوبی را به قیمت پنج شیلینگ بفروشد؛ اما اسب شروع به گریستن کرد و خواست برای همیشه پیش عمو پیتر بماند. از آنجا که کسی پول پرداختن قیمت اسب چوبی را نداشت اسب نزد عمویش ماند. روزها از پی هم گذشت تا اینکه عمو پیتر فقیر و بیمار شد. اسب تصمیم گرفت نزد دختری که از وی خوشش آمده بود برود و مال دختر شود تا پنج شیلینگ به عمو پیتر برسد. او با این تصمیم زندگی جدیدی آغاز کرد و با این که هیچ گاه به طور واقعی به فروش نرسید امّا باعث بسیاری از اتفاقات خوشایند برای خود و عموپیتر شد.

یادداشت‌های مرتبط به ماجراهای اسب چوبی کوچولو