بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

پسر حاجی بابا جان

پسر حاجی بابا جان

پسر حاجی بابا جان

4.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

1

«جف» در حالی که تفنگی در دست داشت با «مینو» تلفنی صحبت و از او خواهش می کرد که عشق او را بپذیرد. او با لکنت زبان خود تکرار می کرد که پول، تحصیلات و کار مناسبی ندارد، اما در مقابل قلبی پراحساس دارد که می تواند او و مینو را خوشبخت کند. او می دانست که مینو عاشق «سیروس خان» است ولی هم چنان به عشق خود اصرار می ورزید. و در پایان مکالمه هم مینو را تهدید کرد که اگر او و حرف هایش را جدی نگیرد حتما خودکشی خواهد کرد و گناه این کار به گردن مینو خواهد بود. جف بعد از گذاشتن تلفن، به این فکر افتاد که نامه ای پر از احساس و عاشقانه و در عین حال جگرسوز برای مینو بنویسد و پس از آن با شلیک گلوله ای خود را بکشد. او در تماس تلفنی از سیروس خان خواهش کرد برای رساندن نامه ای فوری به مینو به خانه آن ها بیاید. او هرگز تصور نمی کرد که ماجرا به گونه ای دیگر رقم بخورد. نمایش نامه حاضر با حضور پنج شخصیت قابل اجراست: جعفر معروف به جف؛ سیروس خان؛ حاج میرزا علی آقا پدر جعفر؛ مینو؛ و میس ناتالی.

یادداشت‌های مرتبط به پسر حاجی بابا جان