عبور از خط

عبور از خط

عبور از خط

ارنست یونگر و 1 نفر دیگر
3.7
3 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

3

امروزه اتهام نیست انگاری جزو شایع ترین اتهام هاست وهرکسی به آسانی به مخالفانش برچسب نیست انگاری می زند.باید این اتهام را به جان بخریم ونزد کسانی که بی وقفه در جست وجوی گناهکارانند.لحظه ای درنگ نکنیم.آنکه قدرت عظیم نیستی را نیازموده وبه این وسوسه تن در نداده است،کم تر از دیگران زمان را می شناسد.سینه هاست که مرکز عالم برهوت و ویرانه هاست...اینجا مغاکی است که شیاطین بدان هجوم می آورند.هرکس فارغ از اینکه از چه طبقه ای یامقامی باشددر نبردی بی واسطه ومستقل به سر می برد و با پیروزی اوست که عالم تغییر می کند.اگر او قوی تر باشدّ،نیستی به آشیان خود خواهد خزید. ارنست یونگر در کتاب((عبور از خط))همچون کسی است که در آیینه ی آینده نظر کرده است.وقایع را یکی پس از دیگری بازگو می کند؛از گذشته می گوید ،حال را وصف می کند واز آینده خبر می دهد.شاید به همین سبب است که این کتاب خواننده ی اهل فکر را راحت نمی گذارد وبه اندیشه وا می دارد.

یادداشت‌های مرتبط به عبور از خط

ذرني

1401/09/18

                بر اساس ترجمه‌ی جلال آل‌احمد:

محور اول: هدف و غرض از نگارش کتاب یا ایده‌ی کلی آن (با توجه به مقدمه و اظهارات نویسنده‌ی کتاب و همچنین فهم خواننده از فضای کلی کتاب)
ابتدا از شخصیت ارنست یونگر (نویسنده‌ی کتاب) معرفی به عمل می‌آید. سپس جلال آل احمد (مقرر) ماجرای تلقی این نوشته از استادش، دکتر محمود هومن (مترجم از آلمانی)، و تقریر خود بر آن را نقل می‌کند. خود او اذعان می‌دارد که متن این کتاب دشوار است و در هنگام ترجمه‌ی آن یک دور فلسفه را مرور کرده. البته این کار تا مدتی ناقص مانده و بعدا به همت یکی دیگر از شاگردان دکتر هومن به انجام رسیده است. در فصول کتاب به ترتیب، به عوامل، توصیفات و علاج نیهیلیسم پرداخته است.

محور دوم: گزارش از محتوای کلی کتاب به تفکیک بخش‌ها و فصول آن (اشاره به خلاصه‌ای از مهم‌ترین دیدگاه‌ها و مباحث مطرح شده در فصول کتاب)
1-  پیش بینی: ابتدا معرفی کلی از نیهیلیسم دارد و برای این کار، آثار نیچه و داستایوفسکی را با هم مقایسه می‌کند. بعد کاربردهای نیهیلیسم را برای افراد مختلف نشان می‌دهد. در کل، می‌توان گفت که کاربرد آن برای شکست دادن حریف است و از درون فرد آغاز می‌شود و سپس به جامعه سرایت می‌یابد.
2-  تشخیص: همه در معرض نفوذ نیهیلیسم هستند. تعریف نیهیلیسم شرط درمان آن است. نیچه می‌گوید که بی ارزش شدن برترین ارزش‌ها است. هم می‌تواند نشانه‌ی ضعف باشد هم قوت. انتزاع از نظمی گسترده می‌تواند به نیهیلیسم ختم شود. لزوما نمی‌توان گفت که نیهیلیسم بیماری و انحطاط است. در جایی که نیهیلیسم عادی شده باشد، برای فرد تنها انتخاب میان انواع ناحق باقی می‌ماند. ناآرام کننده‌ترین خطر در هم جوشیدن یا حتی در هم محو شدن نیک و شر است و «کاستن» مؤلفه‌ی اصلی. نشانه‌های دیگری البته وجود دارد، مانند: از میان رفتن خارق عادت، تقلیل به علم به فن اندازه گیری، تمایل به تخصص، نمره بندی کردن آدم‌ها، قرتی گری، فحشا و ...
3-  درمان: نمی‌توان نسخه‌ی واحدی برای درمان نیهیلیسم پیچید. ابتدا باید سؤالی در باب تعیین ارزش‌های اساسی طرح کنیم. در گذشته، تحولاتی ایجاد شد که جهان را پس از پیشرفت علوم -که عامل نیهیلیسم بود- از سقوط نجات داد. این عوامل را باید در نوشته‌ی نویسندگان یافت. باری علاوه بر معنویت، هنر هم می‌تواند ما را نجات بدهد.

محور سوم: ملاحظات، تأملات، نکات، انتقادات، ابهامات و پرسش‌های خواننده نسبت به کتاب
نمی‌توان ادعا کرد که با یک بار خواندن این کتاب، تمام مقصود نویسنده درک می‌شود. بلکه همان طور که جلال آل احمد در ابتدا گفته، دشوار است و نیازمند پیشینه‌ی مطالعاتی گسترده‌ی فلسفی است. البته علاوه بر فلسفه، فرد باید با ادبیات، تاریخ، سیاست و علوم طبیعی هم آشنا باشد تا بتواند تمام و کمال آن را ادراک کند. قدرت قلم آل احمد و گزینش واژگان هم عامل دیگری است که بر فهم مراد نویسنده سایه می‌افکند. با وجود اختصار، این کتاب را باید -به حسب نیاز- چند بار خواند، چراکه گاهی این گونه بود که عبارات پراکنده‌ی متن را در پایان بخش‌ها درک می‌کردم، در حالی که در میانه‌ی خواندن خود آن‌ها گنگ بودم و نمی‌فهمیدم ارتباط آن‌ها با موضوع چیست. به خصوص، هنوز به نظرم می‌رسد مثلا جا داشت فصل آخر بیشتر پرداخته شود و پاسخ تمام سؤالاتی را که در دو فصل گذشته بیان کرده، روشن‌تر بدهد. اگر فصل آخر -که اندکی التهاب بیشتری دارد- به طور کامل درک نشود (که این استعداد را دارد)، سؤالات در ذهن خواننده حل نشده باقی می‌ماند.
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0