زنی که هر روز راس ساعت 6 صبح می آمد!
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
14
خواهم خواند
2
نسخههای دیگر
توضیحات
این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
در خروجی متحرک گشوده شد.در آن ساعت از روز،در آن سلعت از روز هیچ کس به رستوران خوزه نمی آمد.چند لحظه پیش،ساعت دیواری شش ضربه نواخته بود.صاحب رستوران می دانست قبل از ساعت شش و نیم صبح،هیچ کدام از مشتری های دائمی او نمی آیند.دقیقا چند دقیقه ای به شش مانده بود که زنی طبق عادت هر روز صبحش به آنجا داخل شد و بدون آنکه کلمه ای حرف بزند،بر روی چارپایه ای در مقابل پیشخوان نشست،سیگاری خاموش در بین دو لبش به چشم می خورد....