معرفی کتاب دختر کوهستان اثر سیدهاشم حسینی

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
1
خواهم خواند
2
توضیحات
صدای خود نبود. آوای دیگری بود. پژواکی آشنا، دلنشین، آسمانی و لطیف پرده گوش آلدار را نوازش کرد. نغمه پرنده ای را می ماند که در حزن آمیز ترین لحظه عمرش می خواندش. آلدار سر در گریبان فرو برده و چشم هایش را بسته بود. ندای روح بخش به حدی باورپذیر بود که لحظه ای چشم باز کرد و به سیاهی محبس نگریست. وقتی دوباره پلک بر هم نهاد، اسم خودش را واخ تر شنید. «آلدار..آلدار...»
یادداشتها
1404/3/8
«دختر کوهستان» رمانی تاریخی به قلم سید هاشم حسینی است که روایتگر روزهای جدایی قفقاز و داغستان از ایران است. کتاب دختر کوهستان در قالب داستانی به قیام مردم قفقاز و داغستان به رهبری شیخ شامل و انقلاب بلشکویکی و روزهای پس از جدایی از ایران میپردازد. خانوادهای در کوهستانهای منطقۀ قفقاز و داغستان زندگی میکنند. دختر خانواده به مادربزرگش علاقه زیادی دارد و بیشتر وقت خود را با او میگذارند. «دختر کوهستان» شامل روایت وقایع منطقه محل زندگی دختر داستان از زبان مادربزرگ است. «آلدار تنها کسی بود که گلهاش را به درههای کوچکتر و فرعی درهٔ آغاجلر هدایت میکرد. دره با شکافهای کور و عمیق، دیوارهها، گلوگاهها، و صخرههایش متعلق به او بود. هیچ کس به اندازهٔ او دره را زیر پا نگذاشته و نمیشناخت و به زوایای ناپیدای آن آشنا نبود. هنگام شکار هم به ارتفاعاتی پا مینهاد، که درندگان کوهستان و قوچها و بزهای کوهی از رفتن به آنجا ابا داشتند. چشمههای آب سرد و گرم را کشف میکرد و به دوردستترین نقاط، که گذر اهالی به آنجا نمیافتاد، قدم میگذاشت.» سید هاشم حسینی در این رمان به رخدادهای بعد از جدایی قفقاز از ایران که تاکنون کمتر بدان اشاره شده و مشکلات و ظلمهایی که از سوی ارتش تزاری و ارتش سرخ به مسلمانان این منطقه وارد شده میپردازد. الدار که یک پسر بنام محمدسام دارد بعد از ربایش نازلی همسرش توسط قزاق ها، تقریبا دیوانه و منزوی میشود. نازلی که مینا را حامله است سر زا میمیرد. الدار مادربزرگ و مینا را به کوهستان میبرد تا دور از مردم زندگی کنند. محمد سام کنار آمنه بزرگ میشود. هفده سال بعد، محمدسام در جریان قتل دو سرباز قفقازی فراری میشود و بعد از یک ماه آوارگی اتفاقی به کوهستان الدار میرسد. الدار پسرش را نمیشناسد اما در لحظات آخر عمر متوجه میشود. محمد سام مینا را به روستایش برمیگرداند و در راه بازگشت ، متوجه میشود که مینا خواهرش است.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.