باید تو را پیدا کنم
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
دو ساعت بعد تصمیم گرفتیم خودمان دوتایی شام بخوریم. سوپ عالی با گوشت زیاد. بقیه خودشان را با میوه سیر کرده بودند. خیس خیس می دویدند تا نزدیک تخت و چای شیرین به اصطلاح هواری تو فنجان های لب برگشته می ریختند و داغ داغ هورت می کشیدند. فیس س... نوشابه باز می کردند و دوباره شیرجه می زدند آن تو. دخترم هم کناری نزدیک پله تا گردن رفته بود توی آب. چای خوردیم و کمی تخمه شکستیم. میوه خوردیم و با شلوارک توی آب پریدیم. وقتی متوجه رنگ براق لاک ناخن ها شدم که بعد از شام تکیه داد به مخده و پاهایش را دراز کرد طرفم. با احتیاط کمتر پاشنه پاهایش را توی مشت هایم گرفتم و به نوبت فشارشان دادم. گفتم اگر بخواهد می تواند برود طرف کم عمق که تاریک هم هست. می تواند برود زیر دوش، هرطوری که بخواهد، داخل یا بیرون. انگار فکرش را کرده باشد، روسری اش را پرت کرد گوشه تخت و وقتی گفتم: اگر موهایت هم... گفت: موهایم چی؟ دیدم که باز شبیه همان عکس سیاه و سفید می خندد.