اسپان دشت نیسایه

اسپان دشت نیسایه

اسپان دشت نیسایه

4.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

ناشر
گیوا
شابک
9786004516723
تعداد صفحات
196
تاریخ انتشار
1399/6/1

توضیحات

        پسر جوانمردی به نام «اِسپادا» و دختر شیرزنی به نام «مَشیانا» عاشق یکدیگرند، اما طبق آداب ورسوم، این دو برای هم مناسب نیستند؛ چون اسپادا از «پیش یاران» و مشیانا از «موگان» است، اما آن دو چنین نمی خواهند و... . رخدادهای داستان به زمان «افروتیش»، پسر «دیاکو» (در قرن هشت پیش از میلاد) بازمی گردد که بنیان گذار ماد بوده است. در آن زمان، هنوز ادیان یکتاپرست ابراهیمی و زرتشت در اقلیت بوده و چندخدایی میان رودان بر زاگرس حاکم بوده است. در بین این خدایان، «آتو» و «مردوک» و «ایشتر بابلی» بیشتر معروف بوده اند و آشوری ها برای گسترش سلطه  خود، به هر جایی که می رسیدند نیایشگاه های ایشتر و مردوک را برپا می کردند که در برابر خدایان ایرانی همچون «زروان» و «آناهیتا» قرار گیرند. هرچند بعدها آیین های یگانه پرستی ابراهیمی و زرتشت، آرام آرام جای آیین های کهنه را گرفت. فضای داستان به قدری ملموس و زیباست که گویی شما در دوران ماد سوار بر اسب در دشت های فراخ می تازید.
      

یادداشت‌ها

داستان درب
          داستان درباره‌ی پسری به نام اسپادا و دختری به نام مشیاناست که عاشق هم میشن اما به خاطر این که از دو طبقه‌ی اجتماعی متفاوتند نمی‌تونن با هم ازدواج کنن. زمان رخدادهای داستان، دوره‌ی فرورتیش، شاه ماده که به خاطر یگانه کردن قبایل پارس و ماد در برابر آشور اهمیت زیادی در تاریخ ایران داره.
یکی از بهترین ویژگی‌های داستان اینه که خواننده رو به میدان جنگ نمی‌بره اما تنش و آشوب رو بهش نشون میده.
اما بذارید کمی از پیشینه‌ی جنگ ماد و آشور بگم تا قبل از خوندن کتاب گوشی دستتون بیاد چون پیش‌فرض نویسنده، آگاهی خواننده است.
آشوری‌‌ها قومی بودن که در بخش‌های از عراق و سوریه امروزی زندگی می‌کردن. خب از همین جا پیداست که با اقوام ماد و پارس و ایلامی‌ها در ایران همسایه بودن و مدام با هم جنگ داشتند. در دوره‌های بعد آشوریان، ارومیه که خاستگاه اولیه‌ی قوم پارس بود رو هم تصرف کردن و پارس‌ها رو به جنوب ایران کوچاندن. حکومت ایلامی رو از صفحه‌ی تاریخ محو کردن و شدن ابر قدرت جهان باستان. سیاست آشوری‌ها این بود که به هر سرزمینی حمله می‌کردن، یک ویرانه ازش می‌ساختند. نیایشگاه‌ها رو نابود می‌کردند. زنان و مردان رو به بردگی می‌گرفتند. دام، آب و زمین‌های کشاورزی رو از بین می‌بردن و اونجا رو ترک می‌کردن. در واقع آشوری‌ها غارتگر بودن نه اشغالگر. این همون اتفاقی بود که برای تمدن ایلام افتاد. مادها و پارس‌ها هم از نبود قدرت ایلام استفاده کردن و در فلات ایران نیرومند شدند. در ماد، دیااکو مردم و قبایل گوناگون ماد و اورارتو رو گرد خودش جمع کرد و با کمک اون‌ها به سرزمین آشور تاخت اما از سارگن دوم آشوری شکست خورد و به همراه خانواده‌ش به شهر حمات در سوریه تبعید شد. پس از مرگ دیااکو، پسرش فرورتیش رهبری قبایل ماد رو به دست گرفت. طی جنگی پارس‌ها رو هم مطیع خودش کرد و به نبرد آشور رفت تا پادشاهی قدرتمند و مستقل ماد رو ایجاد کنه.
داستان این کتاب در این نقطه می‌گذره؛ در آشوب میان ماد و آشور.

کتاب در کنار جذابیت داستانی چندتا مشکل هم داره. اولیش این که پرش فصل‌ها خیلی زیاده. بعضی فصل‌ها یک صفحه هم نیست و خواننده مدام از جایی به جای دیگه پرتاب میشه. بعضی فصل‌ها هم انگار فقط برای گفته شدن یک جمله طراحی شده و همه چیز جز اون یک جمله، بیهوده است. نه در فضاسازی جا می‌گیره و نه در شخصیت‌پردازی. این پرش‌های پرشمار باعث میشه که فرصت شخصیت‌پردازی وجود نداشته باشه و خواننده هم نتونه با نقش‌آفرینان داستان ارتباط بگیره.
مشکل دوم هم سره‌نویسی اغراق آمیزه. سره‌نویسی خیلی خوبه، خیلی قشنگه اما اگر زیادی توش اغراق بشه خواننده رو خسته می‌کنه چون مجبوره مدام پاورقی بخونه. سره‌نویسی درست مثل کتاب‌های میرجلال‌الدین کزازیه. واژگانش فارسیه اما قابل فهمه چون  هر واژه در جای درست خودش به کار رفته.
برای نمونه، تو این کتاب واژه‌ی انیشه رو خیلی زیاد داشتیم که به معنای خودفروخته یا مزدور هست. خب وقتی هم خودفروخته فارسیه، هم مزدور فارسیه چرا باید واژه‌ای رو به کار ببریم که انقدر ناآشناست؟! 
یا مثلا پزشک چه اشکالی داره که به جاش می‌نویسه پچشک؟!
یک جمله‌ی دیگه هم داشت: «سهش کرده بود کسی صدایشان را می‌شنود.» خیلی ساده‌تر میشه گفت گمان کرده بود کسی گوش ایستاده/خوابانده است. یا گمان کرده بود کسی پنهانی سخنانشان را می‌شنود.
دیگه سهش کرده بود (احساس کرده بود) نیازی نیست. فارسی‌تر هم هست چون واژه‌ی «صدا» ازش حذف شده.

در مجموع به نظرم اگر کتاب یک بار دیگه توسط نویسنده ویرایش و پیرایش بشه، فصل‌های اضافی حذف بشه و سره‌نویسی‌های اغراق آمیزش کمتر بشه، خیلی دوست داشتنی‌تره اما مثل همیشه معتقدم
«در زمانی که گروهی شرم دارند از نگریستن به آینه که ایرانی‌اند، در این آشوبستان بازار کتاب، دست به قلم بردن و نوشتن از تاریخ این سرزمین دلِ‌استوار می‌خواهد و سزاوار تقدیر است.»
        

13