معرفی کتاب ساده رنگ: خاطرات فرهنگی و هنری مجید دلدوزی اثر غلامرضا قلی زاده ساده رنگ: خاطرات فرهنگی و هنری مجید دلدوزی غلامرضا قلی زاده و 1 نفر دیگر 2.8 2 نفر | 2 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 2 خواهم خواند 0 ناشر راه یار شابک 9786229554968 تعداد صفحات 352 تاریخ انتشار 1399/8/14 توضیحات کتاب ساده رنگ: خاطرات فرهنگی و هنری مجید دلدوزی، گردآورنده غلامرضا قلی زاده. یادداشتها محبوبترین جدیدترین محمدعلی نخلی 1401/9/7 "ساده رنگ" تکراری و خسته کننده است. مخاطب امروزی کتاب باید قانع شود که کتاب در دستش برتری ای نسبت به کتاب های دیگری که با همین موضوع در بازار هستند دارد. به خصوص کتاب های دفاع مقدس که نشر سازمانیشان تعدادشان را به صورت خسته کننده ای گسترش داده است. دفاع مقدس ما نیاز به شخصیت سازی ندارد. چون واقعیتش پر است قهرمانانی که به آنها پرداخته نشده. سوژه کتاب "ساده رنگ" هم یکی از آنان است که نقل روزنامه وار خاطراتش در این کتاب فرصت ژان والژان شدن را از او گرفت و هنوز بعد از چهل سال ادبیات پایداری تشنه نویسندگانی است که داستان بنویسند و نه صرفا خاطره. هرچند مادربزرگ من هنوز این سبک را میپسندد. . پ.ن: آنقدر روایت داستان خسته کننده بود که تا آخرش نخواندم. کسی اگر خواند حتما برایم تعریف کند. پ. ن۲: حیف بیت المال که از جیب مردم می رود برای چنین کتاب هایی 0 0 زهرا رادی 1404/1/17 نصف شب تمامش کرده ام کمی رد شده از نصف شب... زندگی بالا و پایین دار مردی هنری در فضایی نظامی خطاهای بیشمار در مدیریت، ذوق هنرمندی پای کار، نگاه درست هنری-انقلابی، ماحصل این کتاب بود هر کس در هر کجای کیهان که میخواهد کار فرهنگی برای خدا و انسانیت انجام دهد لازم دارد این کتاب را بخواند. از افول یک هنرمند بداند ذات کار هنری را درک کند و مهمتر و با اهمیت تر، هر کس میخواهد مدیر شود و با طبع فرهنگی و هنری هم دست به گریبان شود باید بداند دنیای هنر از چه قرار است ... که سد بودن در هنر خلق که نه بلکه ابطال میکنند معراج هنرمندی را که هنر آب روانی است که باید به جای سد ساختن و توهم تولید برق اورا هدایت کرد تا درختان جامعه و نونهالان آن سیراب شوند که هنر پشت سد، نه تنها به تو برق نمیدهد که گند آبی میسازد که برای حلش هزاران رود دیگر میخواهی. وقتی کتاب را خریدم و شروع کردم به خواندن مدام با خود میگفتم از همچین همشهری ما چرا غافلیم؟ صد اوف و حیف بر ما دعوتش کنیم و پای صحبت هایشان بنشینم مصائب کار در هنر را با شیرینی تجربیاتش فرو دهیم و کار یاد بگیریم شش ماه طول کشید کتاب را تمام کنم اینقدر که ترجیح میدادم ذره ذره اش را اول زندگی و بعد به پله ی بعد بروم در این شش ماه بود، اواسطش فکر کنم که استوری گرافیک کار تبریزی را دیدم سنگ قبری بود با همین نام ...با تاریخ فوتی حک شده در سال ۹۹ عکسشان را ندیده بودم آخر کتاب را باز کردم و عکسشان رخ نشان داد در چهار دیواری مشکی عزایم ... سوختن بود در لحظه حالم... 0 1