کتاب حاضر، هشتمین داستان از مجموعه «قصة عاشورا» برای گروه سنی (ج) است. در داستان می خوانیم: بعد از شنیدن خبر شهادت «مسلم» و «هانی»، کاروان امام به سوی کربلا به راه افتادند. «حُر» با تعدادی از یارانش خود را به امام رساند. امام «حُر» و یارانش را سیراب کرد. بعد از سیراب شدن، «حُر» به امام گفت: «من مأموریت دارم نگذارم شما به راه خود ادامه دهید.» وقت نماز ظهر، «حُر» و یارانش پشت یاران امام ایستادند و نماز خواندند. «حُر» به امام گفت: «شما می توانید راهی را انتخاب کنید که نه به کوفه برود و نه به مدینه.» وقتی کاروان امام به کربلا رسیدند. «حُر» نزد امام آمد و گفت از «ابن زیاد» دستور دارد تا اجازه هیچ حرکتی را به امام ندهد؛ در ادامه داستان شرایط یاران امام در کربلا و بیعت حر با امام حسین (ع) به تصویر کشیده شده است.