معرفی کتاب این داستان ویار دارد اثر مجتبی نیک سرشت

این داستان ویار دارد

این داستان ویار دارد

1.5
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

شابک
9786002470577
تعداد صفحات
88
تاریخ انتشار
1391/5/4

توضیحات

        کتاب حاضر، مشتمل بر ۱۲ داستان کوتاه است. عناوین داستان ها عبارتند از: آش پشت پا؛ ۱= ۱+۱؛ این داستان ویار دارد؛ کمی فکر کن راوی؛ وقتی مجوّزها صادر شوند؛ با چشم بسته؛ نوک مگسک زیر پای پل؛ فرار به سوی اسارت؛ فراتر از هیچ؛ زندگی تا جرعة آخر؛ می خواست به قولش وفا کند و وقتی باد مخالفی نوزد. «این داستان ویار دارد»، ماجرای پسر جوانی است که از لحاظ روانی دچار مشکل بوده و بارها از ادعاهای نادرست و ناشی از روان پریشی اش خانوادة خود را دچار دردسر کرده. او به تازگی احساس می کند، آبستن داستانی است که هر لحظه تولّد آن نزدیک تر می شود و براساس این احساس، رفتارهایش نامعقول تر و غیرواقعی تر می شود تا هنگامی که حس می کند، لحظة تولّد فرا رسیده است. او با عجله خود را به اتاقش می رساند و می کوشد خود را از شرّ درد زایمان و زایش داستان به روی کامپیوتر رها سازد.
      

یادداشت‌ها

نمی‌توانم
          نمی‌توانم با اطمینان از این کتاب «بد» بنویسم!
راستش اصلاً کتاب آن چیزی که تصور میکردم نبود؛ کتاب را در نمایشگاه کتاب یافته بودم و وقتی نام کتاب را دیدم اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که لابد داستان‌هایش به شدت گیراست، بطوریکه احتمالا دوست نخواهم داشت آن را نیمه‌کاره رها کنم و با توجه به حجم کمش در یک شب آن را خواهم خواند!!
اما •از نظر من• بهترین بخش کتاب همین بریده‌ایست که از یکی از داستانک‌هایش منتشر کرده‌ام؛ نمی‌توانم بنویسم «کتاب بدی بود» ، «اصلا کتاب نبود» ، «حیف از زمانی که گذاشتم» و یا حتی بنویسم «شما اشتباه مرا تکرار نکنید و این کتاب را نخوانید!!». فقط میتوانم بنویسم که من تقریباً از بیشتر داستانکهایش هیچ نفهمیدم! موضوعات داستانک‌ها بعضاً جذاب بود،اما شروع و مخصوصاً پایانی داشت که هرچه کردم نتوانستم با آنها ارتباط بگیرم؛حتی عاشقانه‌ترینشان را!!
 شاید مشکل از سوادِ کمِ من بود و یا شاید هم داستانک‌ها بطرز عجیبی در حالتی مالیخولیایی نوشته شده بودند!!
        

4