جسی رو کرد به ایوان که جلوی ظرفشویی ایستاده بود. گفت: «بیا شرط ببندیم. هرکس صد دلار جمع و کنه، برنده ست و بازنده باید هرچی پول درآورده بده به برنده.» ایوان سرش را به نشانه                ی مخالفت تکان داد. گفت:«نامردیه! تو از قبل پس انداز داری.» جسی گفت: «اون پول حساب نیست. با پول                هایی که امروز در آوردیم شروع می                کنیم و فقط پولی که از فروش لیموناد به دست می                آد حسابه.» جسی و ایوان درگیر رقابتی شده                اند و هر دو با همه                ی توان برای برنده شدن تلاش می                کنند. آن                ها خلاقیت به خرج می                دهند، از دوستانشان کمک می                گیرند،مطالعه می                کنند. به نظر شما کدام یک برنده                ی نبرد لیمونادی می                شود؟