«هرگز به پسری که خویشاوندم نبود تا این انداره نزدیک نشده بودم.حواسم جمع است،در نور با طراوت صبحگاهی همه چیز را زیر نظر دارم:نرگس های شهلا که کم رنگ و خمیده شده اند؛پرندگان ساحلی که بالای سرمان پرواز می کنند و سیاهند و پاهایشان قرمز روشن است و مثل موش جیر جیر می کنند؛درختان دور دست ،صنوبر قرمز و سرو کوهی و کاج های اسکاتلندی  بلندو باریک که مانند قابی دور مزرعه را گرفته اند.مزه ی شور نمک دریا زا روی لبانم حس می کنم،اما بیشتر همه از بوی مهر آمیز این پسر که دستش وزنه ی تعادل است آگاهم.»رمانی از نویسنده ی کتاب پر فروش و موفق «قطار یتیمان» که رتبه ی نخست «نیویورک تایمز» را به خود اختصاص داد. داستانی جذاب و متمایز از دوستی،هنرو عشق که نقاشی مشهور و راز آلود «اندرو ویث» به نام دنیای کریستینا  منبع الهام آن بود.تمام دنیا برای کریستینا اولسون،مزرعه ی خانوادگی اش در شهر ساحلی کوچک کوشینگ در ایالت مین است.کریستینا تنها دختر خانواده ای پسر دار است که به دلیل وضعیت جسمی و شرایط دیگر در خانه مانده است و گویی سرنوشتش یک زندگی محدود است .دز عوض،او نخستین منبع الهام عالی اندرو ویث و موضوع یکی از معروف ترین نقاشی های قرن بیستم به نام دنیای کریستینا می شود.