ماه عسل ایرانی
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
1
خواهم خواند
2
توضیحات
این کتاب داستان سرگشتگی آلمانی هایی است که در یکی از حساس ترین برهه های تاریخ ایران ،با هزار امید و آرزو ،راهی این سرزمین شدند تا قدم در بازی بزرگان بگذارند. غافل از اینکه روس و انگلیس،در طول سالیان دراز،آنقدر تجربه اندوخته بودند که هر تلاشی را بی اثر کنند. ویلهلم لیتن در خاطرات خود تصویری دردناک و در عین حال جذاب از ایرانی ارائه می کند که چندی پیش انقلاب مشروطه را پشت سر گذاشته است و اکنون گرفتار در چنبره دولت های بیگانه،که آتش جنگ جهانی اول را برافروخته اند فریاد بی طرفی سر می دهد. اما دریغ که گوش شنوایی نیست.ماه عسل ایرانی بیش تر یک دفتر خاطرات است تا یک سفرنامه. گزارش های روزانه ی ویلهلم لیتن، دیپلمات آلمانی، گاهی چنان بی شائبه و خودمانی می شود که گویی او را در حضور داری. لیتن در سال 1913 در تهران با دوشیزه ای آلمانی ازدواج کرد. اما وقتی می خواست به ماه عسل برود، از سوی سفیر آلمان مأمور تأسیس کنسولگری این کشور در تبریز و تصدی آن شد. و این درست زمانی بود که ایران روزهای بحرانی انقلاب مشروطیت را از سر می گذراند و در چنبره ی دولت های بیگانه، که آتش جنگ جهانی اول را برافروخته بودند، فریاد بی طرفی سرمی داد. پیداست که مؤلف کتاب مسائل ایران را به گونه ای دیده است که یک سیاستمدار خارجی می تواند ببیند. چون او کتاب را برای انتشار در برلین نوشته پرویز رجبی در بهار 1318 در روستای امامقلی به دنیا آمد. کودکی را در زادگاه پدرش، روستای آق کند، سپری کرد و در همان جا به مدرسه ی ابتدایی رفت. در مشهد دیپلم گرفت و به استخدام اداره ی فرهنگ قوچان درآمد و آموزگاری پیشه کرد. در سال 1338 به تهران آمد و در بانک صادرات استخدام شد. در سال 1342 برای ادامه ی تحصیل به آلمان رفت. در سال 1349 در حالی از آلمان بازگشت که از دانشگاه گوتینگن آلمان دکترا گرفته بود. بعد از بازگشت، نخست به استخدام دانشگاه اصفهان درآمد، اما بعد توسط ساواک اخراج شد. پس از اخراج از وزارت علوم و آموزش عالی در سال 1353، مرکز تحقیقات ایران شناسی را تأسیس کرد. بعد از انقلاب این مرکز تعطیل شد و اجازه ی ورود به دانشگاه را نیز به وی ندادند. در 1367 مجدداً به آلمان رفت و به مدت 6 سال به تحقیق و تدریس در دانشگاه های دانشگاه ماربورگ و گوتینگن مشغول بود. در 1369 دیوان عدالت اداری رأی به محکومیت دانشگاه در اخراج وی داد اما این رأی توسط دانشگاه نادیده گرفته شد. سرانجام در 1373 به ایران بازگشت و ریاست بخش ایران شناسی دایرةالعمارف بزرگ اسلامی را به عهده گرفت. در سال 1379 بر اثر سکته ی مغزی و فلج شدنِ نیمی از بدن خانه نشین شد اما به کار تحقیق و ترجمه ادامه داد. پرویز رجبی در پاییز و زمستان 1389 یک دوره ی سخت بیماری و شیمی درمانی را تحمل کرد و سرانجام در 21 بهمن ماه 1390 جهان را بدرود گفت. از آثار تألیفی او در زمینه ی تاریخ و ایران شناسی می توان به مجموعه های تاریخی زیر اشاره کرد: هزاره های گمشده، سده های گمشده، جشن های ایرانی، تاریخ خط میخی فارسی باستان، کریم خان زند و زمان او. رجبی همچنین ده ها جلد کتاب درباره ی تاریخ ایران و ایران شناسی به زبان فارسی ترجمه کرده است: کویرهای ایران، مارکوپولو در ایران، ماه عسل ایرانی، سفرنامه ی نیبور، شهریاری ایلام، داریوش و ایرانیان.