من خدمتکار شاه انگلیس بودم
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
1
خواهم خواند
0
توضیحات
رم را در هتل پراگ طلایی که شروع کردم، رئیس هتل گوش چپ مرا پیچاند و گفت: «اینجا فقط یه خدمتکاری پس یادت باشه که نه چیزی می بینی و نه می شنوی، چی گفتم؟ تکرار کن.» گفتم: «نه چیزی می بینم و نه چیزی می شنوم» این بار گوش راستم را گرفت و بلندم کرد و گفت: «در عین حالب باید چشم و گوشت باز باشه. چی بهت گفتم؟ «تکرار کن» حسابی جا خورده بودم ولی قول دادم که چشم و گوشم باز باشه. این جوری در هتل شروع به کار کردم...