در «عشق گمشده» زنی خاطرات ده سالة خود را این گونه بازگو می کند که او زمانی تصمیم می گیرد از نقاط مختلف کشور خود دیدن کند. به همین دلیل با اتومبیل شخصی سفرش را آغاز می کند. در بین راه اتومبلیش به علت نداشتن بنزین می ایستد و او در همان لحظه دختری را می بیند و به همراه او به محل سکونتش رفته و مورد پذیرایی خانواده اش قرار می گیرد. شب هنگام آنها به اصرار، زن را از ده بیرون می کنند، زن خود را به نزدیک ترین ده می رساند و قدری بنزین تهیه می کند. زن که به دلیل رفتارهای عجیب دختر و خانواده اش کنجکاو شده بود از مرد پمپ بنزینی دربارة آن ده سوالاتی را می پرسد. آن مرد می گوید که آن ده وجود خارجی ندرد و حدود 35 سل پیش توسط «اولیو کارامول» به آتش کشیده شده است. و از سویی هر ده سال یک بار مردم آن دهکده زنده می شوند و قبل از صبح روز بعد هر کسی که در آن ده تازه وارد باشد باید آنجا را ترک کند وگرنه باید برای همیشه در آنجا بماند. اینک زن باید صبر کند تا دوباره آن دختر و مردم دهکده اش را ببیند. او تصمیم دارد با این دیدار، برای همیشه در آنجا بماند. مجموعة حاضر شامل پنج داستان کوتاه به دو زبان فارسی ـ انگلیسی تحت این عناوین است: عشق گمشده؛ عروسک؛ مرد دیگر؛ طلسم؛ و انتهای سفر.