روزی که مداد شمعی ها میروند

روزی که مداد شمعی ها میروند

روزی که مداد شمعی ها میروند

درو دی والت و 1 نفر دیگر
2.0
1 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

1

هی دانکن!منم، مداد شمعی قرمز، ما باید با هم حرف بزنیم. تو منو مجبور می کنی که از مداد شمعی های دیگت بیشتر کار کنم.در تمام طول سال، من خودمو با رنگ کردن ماشین های آتش نشانی، سیب ها، توت فرنگی ها و هر چیز قرمز دیگه تموم کردم. من حتی در تعطیلات هم کار می کنم. من باید همه بابانوئل ها را در کریسمس و همه قلب ها را در روز جشن و شادی رنگ کنم. من به استراحت نیاز دارم.دوست سخت کوشتمداد شمعی قرمز

لیست‌های مرتبط به روزی که مداد شمعی ها میروند