معرفی کتاب گزارش آخرین تابستان اثر سهند ایرانمهر گزارش آخرین تابستان سهند ایرانمهر 4.0 2 نفر | 1 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 1 خواندهام 2 خواهم خواند 4 خرید از کتابفروشیها ناشر نشر ثالث شابک 9786004059220 تعداد صفحات 395 تاریخ انتشار 1402/7/30 توضیحات کتاب گزارش آخرین تابستان، نویسنده سهند ایرانمهر. یادداشتها محبوبترین جدیدترین مهدی منزوی 1403/7/20 "گزارش آخرین تابستان" جدیدترین اثر "سهند ایرانمهر" نام اصلی نویسنده رو نمیدونم و این اسم مستعاره! یک فعال سیاسی حوزه فضای مجازی که با همون نام مستعار کتاب هم چاپ کرده. یک کل کل توییتری هم قبلا با "دهباشی" داشت و اونهم نوشته بود نمیدونم تو یک نفری یا یک گروهید؟! به هرحال هر کی که هست، رمان خوبی نوشته و بنظرم شرح حال ایران و ملت ایرانه هرچند که همین شرح حال اعصاب آدم رو خورد میکنه. داستان درباره "بهمن" یک مدرس دوره های جامعه شناسی و تاریخ که تازه طلاق گرفته و یک پسر کوچک داره که مادرش اجازه دیدنش رو نمیده. در تهران زندگی میکنه ولی اصالتا اهل دهی هست بنام "خیار قلعه" از توابع قزوین. تصمیم میگیره چند روزی رو برای عوض شدن حال و احوالش در تابستان به ده آبا اجدادیش سفر کنه. بنظرم خیار قلعه کنایه از ایران ماست. اون جا دو تا عمو داره که همیشه با هم سر دعوا دارن یکی عمو هاشم که با ابزار دین سر مردم رو کلاه میزاره و اون یکی عمو حسینعلی با افکار روشنفکرانش که با همه چیز مخالفه ولی راه حل هم نداره. چیزی که مهم نیست این وسط مردمن ولی مردم هم بی تقصیر نیستن از اینهمه نادانی و کمی حافظه. پدر بهمن قید ده رو زده و ناامید از بهتر شدن اوضاع در قزوین زندگی میکنه. جوانهای ده از دست این دو تفکر خسته شدند و چندتایشون میخوان فرار کنن و به اروپا برن و کم سن و سال ترها میخوان بمونن و بجنگن تا حقشون رو بگیرن. در همسایگی این خیار قلعه "جهان آبادی ها" هستن که علیرغم بی رونقی خیار قلعه، ده اونها خیلی هم آباده و میخ ان هرجور شده زمینهای خیار قلعه رو هم به چنگ بیارن. چون اونها به فکر آبادین، از تکنولوژی روز استفاده میکنن، متحدن و دائم سر هرچیزی سر و کله هم نمیزنن. کتاب اینجوری شروع میشه:" خواستم ببینم ساعت چند است. اما ساعت مچی ام نبود. روز زمستانی و آلوده تهران بود. از آن روزها که اخبار سراسری یا از وارونگی هوا خبر می دهد یا از قریب الوقوع بودن اتصال مجدد اینترنت. شاید یک ساعتی از ثبت طلاقمان می گذشت، نه فقط من که انگار همه چیز داشت از هم جدا می شد." آخر کتاب فلش بک میزنه به اول کتاب و کل داستان روشن میشه. در جایی در باب ناامیدی میگه:" دنیا هرقدر تلخ، آدم ها هرچقدر غیر قابل تحمل و روزگار هرچی ناسازگار، باز اونی که با همه این ها تقلایی برای تغییرش می کنه، معلومه یه اميدي داره. اونی که فقط می خواد به هم بزنه، توی ذهنش هیچ چیز خاکستری ای این وسط نیست و همه جز خودش راه غلط رو میرن، خود خود ناامیدیه." بهمن در جایی خطاب به عمو حسینعلی میگه:" شما هم مثل همون ها که میگی ازشون متنفری، این مردم فلک زده رو دوقطبی کردی و به هرکس که نمی خواد تن به شما و عمو هاشم بده، از بین لقب هایی که خیرات این و اون کردی، 'وسط خواب' رو براشون انتخاب کردی. این که مردم قل نخوردن سمت عمو هاشم، برات معنایی نداره؟ به آشیخ عنایت می گفتی مردم زود ناامید میشن، نه عمو!مردم زودی ناامید نمیشن، مردم از امید واهی که روی هوا باشه زود رو برمیگردونن." ۲۹۹ صفحه #گزارش_آخرین_تابستان #سهند_ایرانمهر #نشر_ثالث 0 0