دختر جوهر و ستاره ها

دختر جوهر و ستاره ها

دختر جوهر و ستاره ها

4.0
1 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

4

بدنم کرخت و بی حس بود و زبانم کف دهانم چسبیده بود. نمی توانستم بگذارم بابا را ببرند؛ اما نمی دانستم چه کار باید بکنم. آن ها او را کشیدند و بردند و توی قفس گاری انداختند. وقتی بابا از پله ها بالا می رفت، یک لحظه قیافه اش را در هم کشید. دویدم و رفتم توی خانه. همه جا را نگاه کردم تا چوب دستی اش را پیدا کنم. تکیه داده بودش به دیوار. برش داشتم و از لای میله ها هلش دادم توی دست بابا.یکی از پاسبان ها دید. همانی که چشم هایش آبی یخی بود و شلاق داشت. چنگ انداخت و چوب دستی را از بابا گرفت و...دخترِ جوهر و ستاره ها در دهکده ای در جزیره ی نشاط زندگی می کند. اسمش ایزابلا است. بیرون رفتن از دهکده برای ایزابلا و دیگر ساکنان دهکده ممنوع است؛ اما صمیمی ترین دوستِ ایزابلا گم شده و قرار است گروهی برای پیداکردنش راهی شوند. ایزابلا هم بدون لحظه ای تردید به آن ها می پیوندد و با نقشه ای ناتمام و دانشِ خواندن ستاره ها، گروهِ جستجو را در نواحیِ فراموش شده و پُرخطرِ جزیره ی نشاط راهنمایی می کند. آنجا، زیر رودهای خشکیده و کوه های دودآلود، دشمنی آتشین و افسانه ای از خواب چندین و چندصد ساله بیدار می شود...