آن سال ها: یادهای جوانی و سال های دانشجویی
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
1
توضیحات
وقتی از نیستی می ترسیم، قلم به دست میگیریم تا از خود اثری بر جای بگذاریم. هر اثری برای آن است که بگوییم ما را از یاد نبرید، ما هم هستیم، ما هم بودیم. من نیستی خودم و شهرم را تجربه میکردم. من از اینکه یادهای شهر و دیارم با من نیست شوند، واهمه داشتم. من آن یادها را به سینه کاغذ سپردم تا یک جایی باشد که بتوان روزی به سراغش رفت.وقتی از خود مینویسم، معنی لازمش این است که از نیستی خود در خوفیم. چه خوفی بدتر از نیستی خودمان! با از خود نوشتن خواستم خودم را به شهرم، به کشورم و به دیگران متصل کنم. خواستم با دیگران یکی شوم تا خوف نیستی دست از گریبانم بردارد. آنچه در این دفتر می خوانید چیزی نیست جز همین خوف اندیشی ها و دلدادگی ها.