معرفی کتاب بگو که او ... اثر علی صفایی حائری

بگو که او ...

بگو که او ...

3.8
3 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

2

ناشر
ذکرا
شابک
9789647803670
تعداد صفحات
87
تاریخ انتشار
1399/5/20

توضیحات

کتاب بگو که او ...، نویسنده علی صفایی حائری.

یادداشت‌ها

          مطالعه‌ی کتاب رو در دهمین روز رمضان ۱۴۰۲ تموم کردم. کوتاه، مفید و مختصر بود. تفسیری از سوره‌ی توحید برای توحید! روش کتاب در بررسی توحید و خلقت و اوصاف و اعمال خدا جالب بود. صفائی حائری می‌گفت گاهی سوالی که ما می‌پرسیم غلطه و طرح سوال درست و تشخیص درستِ مسئله و مسئله‌ی درست، خیلی مهمه. بخشی از کتاب به همین موضوع می‌پرداخت و یک‌جورایی یک نقشه‌ی راه برای جست‌و‌جو در مسئله‌ی توحید بود و این برای من جالب بود. 
یک نکته‌ای که جلب توجه می‌کرد، ارجاع‌های کتاب به سایر کتاب‌های خود نویسنده بود. مخصوصا وقتی بحث درباره‌ی ماتریالیسم بود. انگار اگر کتاب‌های دیگر نویسنده رو نخوانده بودی، متوجه یک‌سری چیزها نمی‌شدی! به نظرم بهتر بود به جای ارجاع به کتاب‌های دیگر نویسنده در پاورقی، یک توضیح کوتاه درباره‌ی اون مطلب در پاورقی داده می‌شد و مخاطب رو برای اطلاعات "بیش‌تر" به کتاب‌های دیگر نویسنده حواله می‌داد. 
در نهایت کتاب برای من مفید بود. یک‌سری نقاط تاریک در ذهنم رو روشن کرد! و بسیار خوشحالم که در این ماه رمضان خوندمش:) 
اَ فِی الله شک؟! 
تاریخ پایان مطالعه: شنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۲.
        

2

صدرا..

صدرا..

1404/3/26

          طبق گفته سید علی خامنه ای  درباره علی صفایی ، ایشان در تفسیر صاحب سبک‌اند ، همانطور که علامه طباطبایی.
 این کتاب یکی از بهترین مثال ها برای این موضوع است ، زیرعنوان کتاب «تفسیر سوره توحید» است که پیش داوری ذهنی ای را برای خواننده - و یا حداقل شخصی مانند من - ایجاد می‌کند که به هیچ وجه شبیه محتوای اصلی کتاب نیست.
کتاب ، اول درباره روشی صحبت می‌کند و سپس به شرح این روش می‌پردازد. روشی که در اولین برخورد به من احساس پاسخ یافتن برای تمام سوالاتم را داشت.
عین صاد خاطره ای از پاسخ دادن به یک دوست تعریف می‌کند ، می‌گوید مهمتر از سیر مطالعاتی و چه بخوانیم و... ، سیر فکری و چگونه به سوالات بیندیشیم و آن هارا ساماندهی کنیم است.
او از زاویه ای نسبتا متفاوت و غریب برای خواننده نوپایی مثل من وارد بحث خدا می‌شود ، او اول با نیم نگاه و نقدی به نظریات مارکسیست ها ، جلوه ای از خدا را تصویر می‌کند و سپس با نگاه به سوره توحید این جلوه را دقیق و دقیق تر می‌کند و این از نظر من همان سبک تفسیری صفایی است ؛ سبکی که به جای شرح بیشتر و بیشتر آیه ها ، آیه هارا آینه ای می‌بینید و با آن آینه اشکال ها و مسئله هارا روشن می‌کند. 
نیمه دوم کتاب آن چیزی است که در نگاه اول برای من ناامید کننده بود : خبری از آن پاسخ هایی که انتظارش را داشتم نبود، استدلال ها به قوت قبل قبل نبود و توضیحات سریع می‌شدند.
اما این همان چیزی است که این کتاب را خاص می‌کند ، این همان عقیده نویسنده است که : این کتاب جای پاسخ ها نیست ، جای روش هاست. خبری از ماهی نیست و هرچه هست قلاب و طعمه است.
در پایان ، از این کتاب شاید نتوان مطالب زیادی دریافت کرد ، اما یک چیز دارد و هدفش هم همان یک چیز است : کتاب روش جدید برای شناخت خدا دارد ، روشی که پایه و اساسش سوره توحید است.
شاید هر فرد مومن یا  بی دینی ، از خواندن این کتاب در وجودش لرزشی احساس کند و بنظر من این لرزش ، ارزش وقت گذاشتن را دارد.
        

0