معرفی کتاب مانه و ابژه ی نقاشی اثر میشل فوکو مترجم آرزو مختاریان

مانه و ابژه ی نقاشی

مانه و ابژه ی نقاشی

میشل فوکو و 1 نفر دیگر
3.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

0

ناشر
شوند
شابک
9786009658251
تعداد صفحات
98
تاریخ انتشار
1396/7/12

توضیحات

        
مواجهه ی فوکو با مانه، مواجهه ای است با یکی از فیگورهای گسست، یکی از آن هنرمندانی که با ایجاد وقفه ای بنیادین عرصه ای از تاریخ هنر را دوپاره می کند. از نطر فوکو، مانه آغازگر نقاشی مدرن است و چنان رخدادی عمل می کند که گفتمان سنت نقاشی غرب را به چالش می کشد. در این کتاب فوکو می کوشد، از خلال تحلیل های عمدتا فرمی و با بحث از مقولاتی چون عمق، جایگاه تماشاگر و نورپردازی برخی از مهم ترین آثار مانه را بررسی کند. او نشان می دهد که چگونه عناصر اعوجاج یافته و فروپاشی جایگاه مدلول در آثار مانه از قسمی قاب زدایی خبر می دهند و بیننده را غرق این بی شکلی ناب و مادیت اثر می کنند.

      

یادداشت‌ها

آینهٔ خالی
          آینهٔ خالی

غالباً در صحبت از امپرسیونیسم شاخص‌ترین نقاشانی که به ذهن هر شنونده‌ای می‌آیند ادگار دگا و کلود مونه هستند (‌دومی حداقل به این دلیل که این جنبش با توجه به نام یکی از تابلوهای او، دریافتی از طلوع آفتاب، امپرسیونیسم خوانده شد‌). در این بین نقاشی که عموماً از اذهان خارج است ادوارد مانه است. نقاشی فراموش‌شده نزد عموم اما به‌غایت مهم در تاریخ هنر. چنان مهم که آثارش دو تن از مهم‌ترین متفکران قرن بیستم را بر آن داشته تا درباره‌ی اهمیت کارش سخن بگویند: ژرژ باتای و میشل فوکو. در نگاه هر دوی این فیلسوفان مانه هنرمندی بود که برای اولین بار در تاریخ هنر به تماشاگر نشان داد که فیگورها نگاه خیره‌شان را مستقیم به یک نقطه‌ی کور بیرون از بوم دوخته‌اند و این‌گونه از تماشاگر، شاهد ساخت.
از نظر فوکو البته مانه اهمیت بالاتری داشت و آن نسبت‌های نقاشانه‌ای بود که کار مانه با مفهوم گفتمان در نگاه فوکو برقرار می‌کرد. فوکو نه در مقام کارشناس تاریخ هنر که در مقام یک فیلسوف می‌گفت که مانه رخدادی‌ست که گفتمانی را که نقاشی غربی بر آن بنا شده، نابود کرد، آن‌هم به‌واسطه‌ی فضای بوم، نورپردازی و موقعیت تماشاگر، یعنی سه اهرمی که مانه با آن‌ها مسیر نقاشی کلاسیک را تغییر داد. در این بین مهم‌ترین نقاشی مانه از دید فوکو بار فولی برژه است (در اسلایدها آمده). پرده‌ای که در آن به‌دلیل وجود یک آینه‌ی عریض در پس‌زمینه، آنچه بازنمایی شده نسبت به آنچه باید نشان داده شود اعوجاج دارد. یعنی نقاش هم آنچه را که در مقابلش می‌دیده کشیده است و همان‌ آنچه را که نمی‌دیده (یا به‌واسطه‌ی آینه‌ای که پشت سرش را نشان می‌داده، ناواضح می‌دیده.) مضاف بر این مانه در این تابلو، جسورانه جای خود و البته ما به عنوان تماشاگر را مشخص نکرده. درواقع ما نمی‌توانیم در تابلوی او خود را در جایی مستقر کنیم چرا که اگر نقاش (یا تماشاگر) در برابر زن پیش‌خدمت نقاشی می‌بود قاعدتاً باید بازتابش بر روی آینه می‌افتاد، هرچند در عمل هرگز چنین اتفاقی نیفتاده است. انگار که مؤلف و خواننده (تماشاگر) عامدانه از متن تصویر کسر شده باشند. امری که در نهایت فوکو را بر آن داشته تا با توجه به نقاشی مانه (و همچون باتای) از انسان مدرنی سخن بگوید که نمی‌تواند قبول کند جهان خود را به چیزی شبیه به آینه (آینه‌ای که خودش در آن نیست) تقلیل داده و خود تنها مانده است. تنها و بی‌شکل.
        

0