همه چیز از پیدا شدن آن روایت شروع شد
روایتی که صاف و مستقیم رفته بود سراغ اصل مطلب
روایت از زبان رسول خدا(ص) بود و می خواست جایگاه فاطمه(س) را معرفی کند. مثل هیچ زاویه ای که تا به حال شنیده اید.
روایت این کار را با معرفی بانوانی که نام یا اشاره ای از آنها در قرآن وجود داشت به سرانجام رسانده بود
هر بانویی با یک خصلت ممتاز که خدا به او بخشیده بود و آنگاه خصلت فاطمه(س) که جامع همه آنها بود.
در این روایت حتی به دسته ای از زنان اشاره کرده بود که در قرآن مدح نشده اند. شاهکار بود و پاسخ به بسیاری از ذهنیت ها برداشت هایی که در اطراف زن مطرح است.
باور نمی کردم یعنی آن برحذر داشتن ها و آن نواقص و...صراحتا  به خاطر این دسته از زنان بوده نه همه آنها. دسته ای که شاید در زمانه ای اکثریت بوده باشند.
ما با این روایت نه فقط وصف فاطمه(س) و نه فقط تنوعی از شخصیت های متعدد بانوان، بلکه با مفهوم زن آشنا می شدیم.
حالا باید این روایت در قالب کتابی قابل استفاده در می آمد. کتابی که هسته اصلی آن شأن راهبردی داشت اما ما می خواستیم ظرفیت های هنری و ادبیش را به رخ بکشیم.
این همه بانو مثل شکل های مختلف ماه هستند که دارند لیلةالقدر را ترسیم می کنند. این پیرنگ خوبی است...
قرار شد خواهر بزرگوارم سرکار خانم قدسیه پایینی یک متن داستانی برای ورود به شخصیت ها بنویسد
بعد نوبت توضیح هر بانو با خصلت هایش بود و دست آخر زاویه نگاه به آن بانو با تمثیل اهله ماه...

اینکه ماه به شکل های مختلف دیده می شود، بر می گردد به مختصات جایی که تو در آنجا ایستاده ای.
اگر هلال اول است و اگر تربیع، یا تثلیث یا بدر کامل اگر هلال ثانی و تربیع و تثلیث ثانی است، همه به خاطر زاویه ای است که تو با حقیقت زن روبرو می شوی. درست شبیه تماشای نمای یک درخت بلند از طبقات مختلف آسمانخراش؛ اعجاب در این تصویرسازی وقتی است که یادت بیاید تو داری در مورد خصلت ها حرف می زنی!