معرفی کتاب آموزش و پرورش فنلاند اثر زهره خسروی

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
1
خواهم خواند
0
توضیحات
کتاب آموزش و پرورش فنلاند نوشته حمیدرضا رضوانی اول و زهره خسروی است. این کتاب نگاهی به سیستم آموزشی فنلاند دارد. درباره کتاب آموزش و پرورش فنلاند در طبقه بندی بهترین آموزش و پرورشهای دنیا کشورهای شرق آسیا پیشتاز هستند و فنلاند که چندین سال مقام نخست را از آن خود کرده بود به ردههای پنجم تا ششم افت کرده است. اما این به معنای افت سیستم آموزشی فنلاند نیست. کشورهای شرق آسیا با برنامههای درسی سنگین خروجی بهتری از دانشآموزان گرفتند اما رویکرد فنلاند هرگز این نبوده است. کشور فنلاند یکی از کشورهای شمالی اروپاست که قسمت زیادی از آن در نزدیکی قطب شمال قرار گرفته و یخبندانهای طولانی و شب و روزهایی نامتعادل را دارد. نگاه مثبت و عمیق مسئولین به آموزش و پرورش. برنامه ریزان و حاکمان کشور پنج و نیم میلیون نفری فنلاند به این نتیجه رسیدهاند که اگر مردمی شاد، اقتصادی پویا، کشوری ثروتمند میخواهند باید به عظیم ترین ثروت موجود در جامعه یعنی کودکان نگاه ویژهای داشته باشند و از هر گونه سرمایه گذاری در آن دریغ نکنند. سالها برنامهریزی و دور ریختن روشهای کهنه و قدیمی و نترسیدن از یک گام جلو گذاشتن و اعلام روشهای جدید در آموزش و پروش در دنیا سبب شده نتایج چشمگیر و درخشانی نصیب سرزمین یخ زده فنلاند که در زبان خودشان به کشورشان سوئومی میگویند شود. این کتاب سعی دارد سیستم آموزشی این کشور را بررسی کند. خواندن کتاب آموزش و پرورش فنلاند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم این کتاب را به تمام علاقهمندان به شناخت کشور فنلاند و شیوه های نوین آموزش پیشنهاد میکنیم. بخشی از کتاب آموزش و پرورش فنلاند کتاب: شاید نخستین مسئلهای که در این کشور در آمارها به چشم بیاید میزان مطالعهٔ کتاب باشد. در حالی که جمعیت این کشور به زور به نیمی از جمعیت پایتخت ایران یعنی تهران برسد با این حال مردم فنلاند سالانه چیزی حدود شصت و هفت میلیون کتاب به امانت میگیرند!!! این یعنی به طور متوسط یک فنلاندی در طول سال ده تا پانزده کتاب مفید میخواند. و حالا کتابهایی که خریداری میشود و یا در فضای مجازی مطالعه میشود را کنار اینها بگذارید درخواهید یافت با جامعهای کتابخوان، دانشمند و آگاه روبرو هستید. کشوری که بعد از جنگ جهانی دوم در فقر کامل به سر میبرد و با شروع به کار سازمان یونسکو جزء اولین کشورهایی بود که کمک مالی دریافت کرد تا مردمش بتوانند شکم خود را سیر نگاه دارند. در آن زمان مردم فنلاند هیچ چیزی نداشتند، یک سرزمین یخ زده و بدون هیچ گونه منابعی! و اینجا بود که مردم فنلاند به این نتیجه رسیدند که فقط خودشان را دارند. و این بزرگترین لطفی بود که خدا در حقشان کرد تا به قدرتهای درونی خود بازگردند. در حقیقت بعد از جنگ جهانی دوم مردم فنلاند به این نتیجه رسیدند که برای رها شدن از این وضعیت یک راه دارند: همبستگی! این شد رمز موفقیتشان. به مرور حلقههای اتحاد میان مردم فنلاند شکل گرفت و شروع به رشد کردند. آنها هر چه داشتند را گروهی به دست میآوردند و گروهی هم پیشرفت میکردند. در فنلاند پس از جنگ جهانی دوم چیزی به عنوان فردگرایی وجود نداشت، کسی به فکر خودش نبود، هر کس جمع را بر خودش ترجیح میداد و از لذتها و پیشرفتها و رشدهای شخصی چشمپوشی میکرد تا اگر شادی هست همه با هم شادی کنند، اگر لذتی و پیشرفتی و رشدی هست همه با هم در آن سهیم باشند.
یادداشتها