معرفی کتاب خاطرات عشق از دست رفته اثر اریک امانوئل اشمیت مترجم پانته آ محقق

خاطرات عشق از دست رفته

خاطرات عشق از دست رفته

3.7
3 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

10

ناشر
قطره
شابک
9786222018962
تعداد صفحات
200
تاریخ انتشار
1399/8/17

توضیحات

        آخرین کتاب «اریک امانوئل اشمیت»، روایتی است شاعرانه و صمیمانه از سوگ مادر، خاطرات، کودکی، حسرت ها و خوشی ها. روایت دست وپا زدن در اندوهی تسکین ناپذیر، که خیانت است به مادری که طعم شیرین زندگی، شادی، هنر و عشق را به او آموخت و تلاشی است نفس گیر، برای به جا آوردن وظیفه ای که خواستِ مادر بود؛ وظیفه  خوشبخت بودن. در بخشی از این کتاب می خوانید: «مامان امروز صبح مُرد و این اولین بار است که باعث ناراحتی می شود. امشب بی رمق از فرط گریه، حس نمی کنم که مامان مرا ترک کرده است. بیشتر از این وحشت دارم که من او را رها کرده باشم، نگرانم که کجاست و آیا به من نیاز دارد؟...».
      

یادداشت‌ها

مهسا

مهسا

1403/10/13

          .
طاهر بن جالون پیام کوتاهی برایم فرستاد که هر کلمه‌اش بر قلبم حک می‌شود، زمانی که می‌گوید: درد، فقدان، سکوت ژرف و جراحات خردمند را به صبوری می‌رساند.
 صبر...
 صبوری در برابر عشق را می‌شناسم، صبوری در برابر اندوه را باید دریابم.
.
من هزاران خاطره از مامان دارم، ولی قادر به پیدا کردن نخستین خاطره نیستم. مگر می‌توان اولین خاطره‌ی خورشید، آسمان، زمین و آب را به یاد آورد؟ طبیعت این‌گونه است: خاطره‌ای از نقطه آغاز خود به جا نمی‌گذارد. از دید من، حکایت ما هرگز زمان آغاز نداشته، بلکه همیشه وجود داشته است.
.
بیش از ۵۰ سال من از دو زندگی برخوردار بودم، یکی زندگی واقعی و دیگری زندگی روایت شده. اکنون من فقط مالک یک زندگی هستم، زندگی خودم. خداحافظ زندگی دو نفره، خداحافظ زندگی واژگانی.
.
فکر می‌کردم درد انسان را می‌کشد. در حالی که جسم برای ادامه‌ی کارهای طاقت فرسای همیشگی، همچنان کودن، کوته فکر و مقاوم باقی می‌ماند و به رغم ممانعت روح، توانایی بیش از حدش را برای امیال، اشتها و قدرت بازسازی حفظ می‌کند. چقدر دلم می‌خواست هنگام شنیدن این خبر می‌مردم! تسلیم رنج نمی‌شدم و پیش از آن جان می‌دادم. احتمالاً برای گریز از آن می‌مردم... ولی به جای آن، جسمم با نسنجیدن موقعیت، مرا محکوم به اندوه کرد.
.
کوتاه اینکه، هیچکس از اندوه نمی‌میرد. به هر حال، بلافاصله نمی‌میرد. کم کم می‌میرد؟ از فرسودگی؟
 ای کاش فقط...
.
در روزی که شبیه روزهای دیگر است، ناگهان همه چیز دگرگون می‌شود. از یک مرگ یا تولد با خبر می‌شویم و از آن به بعد دیگر هیچ چیز شبیه قبل نیست.
.
مامان امروز صبح مرد و این اولین بار است که باعث ناراحتی‌ام می‌شود. امشب، بی‌رمق از فرط گریه، حس نمی‌کنم که مامان مرا ترک کرده است. بیشتر، از این وحشت دارم که من او را رها کرده باشم. نگرانم که کجاست و آیا به من نیاز دارد؟
.
روایتی شاعرانه و صمیمانه از سوگ مادر، خاطرات، کودکی، حسرت‌ها و خوشی‌ها.
‌.
خاطرات عشق از دست رفته
اریک امانوئل اشمیت
شهلا حائری
انتشارات قطره
۱۹۹ص
.
زمستون ۱۴۰۳

        

12