معرفی کتاب کابوس های درخت پرتقال اثر Maedeh Mortazavi

کابوس های درخت پرتقال

کابوس های درخت پرتقال

2.5
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

0

شابک
9786220107514
تعداد صفحات
152
تاریخ انتشار
1399/10/27

توضیحات

کتاب کابوس های درخت پرتقال، نویسنده Maedeh Mortazavi.

یادداشت‌ها

آزاده اشرفی

آزاده اشرفی

4 روز پیش

          ‍ تمام هفته پیش فکر کردم کتابی را که ضعیف است باید معرفی کرد؟ و اصلا این دوست نداشتن منحصر به من است یا هستند کسانی که کتابی را با این سیاق دوست داشته باشند؟ یک هفته زمان برد تا تصمیم بگیرم کتابی را معرفی کنم که "من دوستش نداشتم."

کابوس‌های درخت پرتقال نام کتابی است که می‌شود در یک روز تمامش کرد. نثر ساده و روانی دارد و شروعی که باعث شد فکر کنم، چرا زودتر نخواندمش؟
و خب از نکات مثبت داستان همین قلابی بود که انداخته شد. آغازی شسته رفته و نثری عالی در شروع که جذبم کرد. اما انگار نویسنده خیلی زود فراموش کرد که از نگارش کتاب چه می‌خواهد. نخستین چیزی که در نثر کتاب دلم را زد، دایره واژگان کوچک نویسنده بود. و به قول لی‌لا که امروز گفت همینگوی با دایره واژگانی فلان تعداد چطور می‌نوشت؟ شاید نداشتن کلمه بهانه‌ای برای خوب ننوشتن نباشد. اما می‌شود گفت اگر نمی‌توانی خوب بنویسی، پس می‌توانی خیلی چیزها را ننویسی. و این حسی بود که در طول کتاب آزارم داد. استفاده از واژگانی که هیچ کمکی به دایره لغات خواننده نمی‌کرد و چه بسا مخاطب را از سطح خودش نزول می‌داد. توقعی که من از کتاب خواندن دارم حداقل این نیست.
صفحات کتاب نهایتا ۱۵۰ برگ است با داستانی که ساده بود اما می‌شد خوب درش آورد. دختری که با یک نقل مکان از خانه‌ای به خانه دیگر، دچار خواب‌هایی می‌شود که اصرار دارد نام کابوس بر آن بگذارد. اما هیچ نشانی از واهمه، پیچیدگی و یا چیزی که بشود گفت این تخیلات کابوس است، در داستان پیدا نشد.
خواب‌های دنباله‌دار دختر هر شب تکرار می‌شد و خیلی زود با لو دادن مستقیم ماجرا توسط نویسنده، مشخص می‌شود گذشته والدین دختر است که در آن خانه زندگی می‌کردند. فروختن اطلاعات اما منحصر به همین بخش نمی‌شود و در طی داستان شاهد چنین اتفاقی هستیم.
دختر شخصیتی شوخ و بی‌خیال دارد. تمکن مالی‌اش زیاد است و این یکی از ابهاماتی است که در داستان بود. یک مترجم چطور این‌قدر درامد دارد؟ و پول در این داستان بی‌اهمیت‌ترین قسمتش بود.
در این قصه ما دو قتل داریم. دو مرگی که بنیان‌گذار سرنوشت شخصیت و روایت داستانی است.
پدر هدیه و مردی به نام همایون، مقتولان این داستانند اما به راحتی و شاید گفت اهمال این دو قتلی که سرنوشت را تغیر داده بود، در لفافه قرار گرفتند. در حالی که محوریت داستان تماما بر اساس این دو مرگ بود. طوری که در نهایت بگویی چرا آدم‌هایی که می‌دانستند، ساکت ماندند؟ که شاید برای این‌که داستانی و کابوسی رقم بخورد!
استفاده از کلماتی در جملات وزن نثر داستان را برای من سبک کرد. مثل فکرها در حال آپلود شدن بودند. خاطره را فوروارد کردم توی مغزم. نگاه فلانی را دایورت کردم. در حال دانلود ماجرا بودم. فیک، اورجینال، ریوارد و...
و من دائما در حال معادل‌سازی کلمات توی ذهنم بودم که چقدر راحت می‌شد جمله را طور دیگری سامان داد. و البته این بخش ماجرا را دوست داشتم که به من امکان بازنویسی داستان را به سبک خودم می‌داد.
کابوس‌های درخت پرتقال داستان خوبی داشت. معماری خوبی داشت. برای داستان فکر شده بود. اما در نهایت این حس را به من داد که اگر کتابی با این سطح در نشری معتبر به چاپ می‌رسد، باید به غربال‌گری داستان‌ها شک کنم و به ناشر متکی نباشم.
همه این دلایل شاید برای منی که کلمه نقطه اتکای محکمی در داستان است، معتبر و قابل درنگ باشد و شاید دیگری با نگاه بهتر کتاب را بخواند و حرف‌های مرا نقض کند. برای بازگو کردنش یک هفته تمام فکر کردم که شاید قانعم کنند برداشتی غیر از آنچه داشتم، از کتاب دریافت شده.
کابوس‌های درخت پرتقال هدیه‌ای بود با امضای مائده مرتضوی.


کابوس‌های درخت پرتقال/ مائده مرتضوی
نشر چشمه
        

0