معرفی کتاب Calvin Can't Fly: The Story of a Bookworm Birdie اثر Jennifer Berne

Calvin Can't Fly: The Story of a Bookworm Birdie

Calvin Can't Fly: The Story of a Bookworm Birdie

Jennifer Berne و 1 نفر دیگر
3.0
1 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

ناشر
شابک
9781402773235
تعداد صفحات
32
تاریخ انتشار
1389/6/17

توضیحات

        Calvin is one unusual starling!  While his siblings and cousins learn to fly, this rare bird lets his imagination soar while reading about pirates, dinosaurs, and other fascinating things.        The other birds call him "geeky beaky," but Calvin just ruffles his feathers and buries his beak in a book. Yet, when it comes time to migrate, poor Calvin suddenly realizes he can't fly!  His sisters, brothers, and cousins carry him into the air.       But on their way south, the winds blow hard, the trees bend, and the air starts to smell strange. It's a hurricane, and only Calvin can save the day-because he has read all about it!       Witty illustrations, an endearing hero, and a delightful story make this a true celebration of the pleasures of reading!
      

یادداشت‌ها

          خیلی دوست داشتم به کتاب چهار ستاره بدهم. چون به نظرم عناصر زیادی در کتاب بودند که آن را به قصه‌ای مناسب و گیرا برای کودکان تبدیل میکردند. یکی تصویرگری خوب کتاب بود؛ تصاویر جدای از متن قصه را خوب روایت میکردند و تحرک و کودکانگی را به روشنی نشان میدادند. تصویر پشت جلد کتاب هم لانه‌ای را نشان میدهد که در آن سارها با همدیگر مشغول کتاب خواندنند.
عنصر دیگر، وجود همدلی بین بچه سارها بود؛ آنها در فصل کوچ راه چاره‌ای برای کالوین پیدا کردند. دیگر این که توضیحات سبک زندگی ساری و پرجمعیت بودن آنها دوست‌داشتنی و جذاب بود.
وانگهی در صفحات سه و چهار قصه، نگرانی من شروع شد. یعنی از وقتی که همه‌ی بچه‌سارها کارهای معمول پرنده‌ها را کردند اما کالوین کتاب خواند. راستش نویسنده مفهوم «کتاب به درد زندگی میخورد» را منتقل کرده اما آن چیزی که به نظر من در کتاب به کودک منتقل میشود این است که کالوین با وجود اینکه همیشه سرش توی کتاب بود و کودکی نمیکرد، با کمک همین کتاب خواندن توانست سارها را از گردباد نجات دهد.ساده‌تر بگویم، کتاب به من این پیام را میدهد که عیبی ندارد اگر به خاطر کتابخوان بودن بعضی کارها را که باید بلد باشیم را یاد نگیریم، چون بالاخره روزی به سادگی آنها را بلد میشویم. مثل وقتی که کالوین در جشن از خوشحالی بالا و پایین پرید و بال بال زد و از اتفاق بالاخره توانست پرواز کند. اما اگر مدام کتاب بخوانیم میتوانیم خیلی از مشکلات زندگی را حل کنیم. همانطور که کالوین به خاطر چیزی که از کتاب هواشناسی یادش بود توانست  سارها را از طوفان و گردباد نجات دهد. و مشکل من دقیقا با همین پیام نویسنده است. راستش با تفهیم کتابخوان بودن به عنوان یک ویژگی برتری دهنده نسبت به سایر انسانها هم مشکل دارم.
        

0