معرفی کتاب درآمدی بر جامعه شناسی ادبیات: مجموعه مقاله اثر لوسین گلدمن مترجم محمدجعفر پوینده

درآمدی بر جامعه شناسی ادبیات: مجموعه مقاله

درآمدی بر جامعه شناسی ادبیات: مجموعه مقاله

لوسین گلدمن و 1 نفر دیگر
4.0
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

3

شابک
9789646688421
تعداد صفحات
548
تاریخ انتشار
1399/9/2

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        کتاب حاضر 31 مقاله از 20 اندیشه گر بزرگ و نامدار جهان را در بر می گیرد و گزیده ای است از مهمترین مطالبی که تاکنون درباره جنبه های مختلف جامعه شناسی ادبیات نوشته شده است هدف اصلی این کتاب آن است که امکان آشنایی اولیه خوانندگان علاقه مند را با تاریخچه،سیر تکامل، روش ها نظریه ها و مقوله های گوناگون رشته جامعه شناسی ادبیات فراهم آورد، رشته ای که از پیچیده ترین جدیدترین، میان رشته ای ترین - و چه بسا گیراترین - شاخه های فرهنگ و علوم انسانی است.
      

یادداشت‌ها

          در فضای ادبیات، مباحث نظری پیرامون ادبیات بیشتر از دو طریق نقد هنری (ادبی) یا فلسفه هنر (ادبیات) پیگیری می شود. کمتر به جامعه شناسی ادبیات نظری انداخته می شود. دلائل مختلفی می تواند ما را به این جا کشانده باشد، ولی فارغ از آنها، می توان درباره خلأ چنین نگاه هایی سخن گفت. امروزه به علت ضعیف شدن رابطه ادبیات داستانی با جامعه، و نیز فقدان نظرگاه هایی مستقل پیرامون نسبت این دو، توجه به جامعه شناسی ادبیات می تواند دو رهاورد بزرگ داشته باشد. یکی غور در نسبت جامعه و ادبیات که بسیار مهم است و بخشی از ضعف امروز ادبیات داستانی ایرانی را می توان ناشی از دور افتادن از جامعه ایرانی دانست. دومی به خودِ این رشته مرتبط است. از آنجا که بخش مهمی از بنیان گذاران جامعه شناسی ادبیات را مارکسیست ها (یا دیگر منتقدان جامعه سرمایه داری) بنا نهاده اند، توجه به این رشته می تواند نگاهی تازه به جامعه ادبی برای فهمِ مناسبات اساسی جامعه امروز بدهد. فقدان دیدگاه انتقادی باعث شده که متون ادبی جایگاه درستی در جامعه امروز نداشته باشند. تمرکز بر ساختار سرمایه داری و نسبت متون با جامعه به واسطه سرمایه، می تواند آغازگاه توجه به ارتباطات ریشه ای و عمیق سرمایه و متن باشد و ما را از بی خبری و جداافتادگی امروز نجات بخشد. 


چند برش از کتاب:
هگل رمان را «حماسه بورژوایی» و جانشین حماسه عصر قهرمانی می داند. هدف رمان همانند هنر حماسی، بازنمود جهان در تمامیت آن است. زیبایی شناسی هگل از هنر حماسیی و رمان خواستار است که «تمامیت چیزها» را ارائه دهند، یعنی نه فقط مناسبات میان انسان ها، بلکه همچین چیزها، نهادها و عواملی را ترسیم کنند که میانجی مناسبات آدمیان با همدیگر و با طبیعت می‌شوند. فلسفه کلاسیک آلمان که در میانِ تمام نظریه های بورژوایی، مسأله رمان را با بیشترین ژرفا و صحت مطرح ساخته، تقابل حماسه و رمان را آغازگاه نظر خویش قرار می دهد. هگل این تقابل را تقابل دو دوران تاریخ جهانی می داند که ویژگی های آنها را با تیزبینی بسیار مشاهده می کند، هرچند به سبب ایده آلیسم خود توانایی درک علت های اجتماعی-مادی این تقابل را ندارد. در نظرگاه هگل، این تقابل، تضاد «نثر زندگی» با «شعر قلب» است. 



تاریخ ادبیات به طور کلی با دو نوع بزرگ از آفرینش ادبی روبه‌روست. در دوران جدید تفاوت این دو نوع برای اولین بار و چه بسا گسترده ترین روشن اندیشی در دوستی میان گوته و شیلر جلوه گر شده است. گوته این تضاد را چنین توصیف میک ند: «میان شاعری که جزئی را در کلی می جوید و شاعری که کلی را در جزئی می جوید، تفاوت از زمین تا آسمان است. حاصل روش نخست، تمثیل است که در آن جزئی فقط مثالی است برای کلی، حال آن که روش دوم با سرشت شعر منطبق است. این روش، جزئی را بدون اندیشیدن به کلی یا بدون جلب توجه به آن، بیان می کند. اما کسی که این جزئی را به شیوه ای زنده دریابد، در عین حال کلی را نیز بدون این که خود متوجه باشد و یا فقط بعداً، درک میک ند.» اگر این ملاحظات گوته را به دقت بخوانیم، به هماهنگی کامل آنها با ملاحظات مارکس در مکاتبه با لاسال و ملاحظات انگلس در نامه هایش به مینناکائوتسکی و خانم هارکنس درباره ادبیات و گرایش پی خواهیم برد. 


دوران رابله، سروانتس و شکسپیر چرخشی اساسی را در تاریخ خنده نشان می دهد. مرزهای مشخص کننده قرن هفدهم و قرن های بعد از دوره رنسانس در هیچ جایی به اندازه نگرش در باب خنده، قاطع، آشکار و روشن نیستند. نگرش دوران رنسانس به خنده را به طور مقدماتی و خلاصه می توان چنین توصیف کرد: خنده ارزش ژرف نوعی جهان گری را دارد و یکی از شکل های اساسی بیان حقیقت درباره مجموع جهان، تاریخ و انسان است. 


نخست از داوری های شاتوبریان سخن می گوییم که یکی از مفهوم های خاص رمانتیسم را طرح می کند، مفهوم «نابغه های مادر» که گویی تمام نویسندگان مردم معینی را به دنیا آورده و پرورده اند و تعداد آنان در تمام ادبیات جهانی بیش از پنج یا شش نفر نیست. رابله از جمله آنان است که در کنار هومر، شکسپیر و دانته قرار می گیرد. رابله تمام ادبیات فرانسه را آفریده است، همان گونه که هومر ادبیات یونان و روم را، شکسپیر ادبیات انگلیس را و دانته ادبیات ایتالیا را. کسی نمی تواند رابله را از این بالاتر ببرد. نظر شاتوبریان چه تفاوت عظیمی با داوری های سده های پیشین، به عنوان مثال داوری ولتر، دارد که رابله را سرحلقه دلقکان و تحقیر شده تمام ملت می داند!
        

0