معرفی کتاب رساله لقاء الله اثر جوادبن شفیع ملکی تبریزی

رساله لقاء الله

رساله لقاء الله

4.8
4 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

4

شابک
9786006932323
تعداد صفحات
320
تاریخ انتشار
1392/6/24

توضیحات

        کتاب حاضر مشتمل بر متن «رسالة لقاءالله» نوشتة «میرزا جواد آقا ملکی تبریزی» است. در این رساله سه موضوع «عرفان»، «خداشناسی» و «رؤیت الهی» مورد مطالعه قرار گرفته است. در این رساله حکایت «توبه کردن جوان کفن دزد» نقل شده از «مجالس صدوق»؛ «توبة حضرت داوود(ع) و زمینه سازی برای توبه»؛ «تهیه جدول مراقبه»؛ «علامات گریه های واقعی»؛ «نحوة مشارطه، مراقبه و محاسبه»؛ «آداب خورد و خواب»؛ «آثار فضایل نماز شب و شب زنده داری»؛ و... پرداخته شده است. همچنین در پایان کتاب، نامة عرفانی نویسنده به «علامه کمپانی»؛ «به سوی لقاءالله عارف و محدث فیض کاشانی»؛ دیدگاه «امام خمینی (ره)» دربارة نحوة حصول به لقاءالله و کیفیت آن؛ و قصیدة «لقائیه» از «علامه حسن حسن زاده آملی» آورده شده است.
      

یادداشت‌ها

"رساله لقا
          "رساله لقاء الله" ‌اثر مرحوم عارف فقید" آیت ا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌لله میرزا جواد ملکی تبریزی"
این رساله بهمراه کتاب " المراقبات " از تالیفات معروف ایشان هست. البته سطح این رساله بسیار فراتر از المراقبات هست و فهم و درکش برای من نوعی مشکل. این نسخه ای که من از کتاب داشتم با مقدمه و ترجمه و توضیح آقای "سید احمد فهری" هست چاپ سال ۱۳۶۲.
من تقريبا هرآنچه که در طول مطالعه کتاب برام جالب توجه بود رو در اینجا ذکر میکنم تا بعدا خودم هم بتونم به این یادداشتها مراجعه کنم هرچند همه مطالب کتاب از نظر من مهمه.
به قول مترجم، این کتاب در حجم کوچک و در معنا و محتوی بسیار بزرگ و یکی از بهترین کتابهای تهذیب نفس و ترسیم کننده روح عرفان و نزدیکترین راه به سوی خداست. موضوع اصلی رساله مفهوم لقاء الله یا دیدار خداست که در قرآن مجید بیشتر از بیست بار وارد شده است و دلالت دارند براینکه گروهی از بندگان خاص الهی هستند که به لقاالله نائل گشته اند. لفظ کلمه لقاء برای روح ملاقات وضع شده است بدون آنکه خصوصیتی از ملاقات در آن دخیل باشد مثل کلمه میزان که برای سنجش وضع شده است چه ترازو باشد یا دستگاه فشار خون و رطوبت سنج. نحوه ملاقات موجود با الله هم بسته به لیاقت موجود متفاوت خواهد بود. در تفسیر "قدقامت الصلوه" از امیرالمومنین روایت است که فرمود: یعنی نزدیک شد وقت زیارت و در دعا میفرمایند: "و لا تحرمنی النظر الی وجهک "و یا "لکن تراه القلوب بحقایق الایمان" خدای را چشم های ظاهر نمیبینند و لیکن دلها بوسیله ایمان حقیقی او را میبینند و یا در دعای کمیل میفرمایند: "هبنی صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک" گیرم که به عذابت صبر کردم چگونه بر فراق تو شکیبا باشم. 
اطلاق "وجه الله" بر ائمه علیهم السلام و انبیا هم شده است. مثلا در زیارت امیرالمونین است:" السلام علیک یا وجه الله " یا در دعای ندبه هست " این وجه الله الذی الیه یتوجه الاولیا" 
در روایات معتبره هست که ائمه میفرمایند "نحن الاسما الحسنی" منظور اسم عینی است و خداوند اسما عینیه غیر لفظیه دارد که باآنها در عالم خلقت کار میکند. در دعای سمات هست : " باسمک الذی خلقت به السموات و الارض" و در دعای کمیل: " و باسمائک التی ملئت ارکان کل شی) 
به اعتقاد شیعه اشرف تمام مخلوقات پیامبر اکرم هستند و مرتبه اسم اعظم و حجاب اقرب. 
" الانسان عدو ما جهله "یعنی طبع آدمی از چیزی که نسبت به آن جاهل است نفرت دارد. راه فهمیدن این حقایق را هم تزکیه با تقوی و ریاضیات شرعیه قرار داده اند تا قوه حیوانیه تضعیف شده و قوه روحانی تقویت شود آن وقت چشم بصیرتش باز شده و با کشف و شهود به حقیقت این مطالب میرسد." والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا" 
برای شروع باید نفس خود رابشناسی " من عرف نفسه فقد عرف ربه" مقصود از علمی که فرموده اند آن را طلب کنید اگرچه در چین باشد، معرفت نفس است.
خاصه انسانیت و صفت ویژه تو که تو را انسان کند و در شرکا دیگر یافت نشود علم و معرفت و اخلاق حسنه است و علم و معرفت حاصل نشود مگر بوسیله تحسین اخلاق. " علم در آسمان نیست تا بر شما فرود آید و در دل زمین نیست تا برای شما از دل خاک برآید بلکه در اندرون دل های شما سرشته است، اخلاق روحانیون را به خود بگیرید تا برای شما ظهور کند."
معرفت خدا مایه آرامش دل از هرگونه وحشت و یار دلنواز برای هر تنهایی و روشنایی در هر تاریکی است و قوه و نیرو در برابر هر ناتوانی و شفا از هر دردی است.
عارف کسی است که معرفت خدای تعالی نصیبش شده باشد تنش با خلق است ولی دلش با خداست آن چنانکه اگر یک چشم بهم زدن دل اش خدایرا از یاد ببرد از شوق خدا میمیرد. امام صادق میفرمایند: همانا روح مومن اتصالش به روح خدا از اتصال شعاع خورشید به خورشید استوارتر است. 
معلم ثانی ابونصر فارابی در فصوص میگوید: گذشته از جامه ای که پوشش بدن تو است پوشش دیگری داری که تو را از خودت پوشانیده پس بکوش تا آن حجاب را برداری که اگر برداشتی به جائی میرسی که آنچه را انجام دهی مسول نیستی. این وقت است که جانت در حالی که در بدن تو است گوئی در بدنت نیستی و گوئی که در باطن ملکوت نفوذ کرده ای پس خواهی دید آنچه را که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به دل هیچ آدمی زاده ای خطور نکرده است.( که اشاره دارد به موت اختیاری و تخلیه بدن از روح که از مقاصد عالیه سالکین و وصول معرفت الله است)
حافظ در وصف این حالت میگوید: تو خود حجاب خودی  حافظ از میان برخیز 
و یا در جایی دیگر در وصف بیخود شدن از خود میگوید: 
رشته تسبیح ار بگسست معذورم بدار   دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود
عارف انصاری همدانی اظهار میکردند که نعمت ها و لذت ها و بهجت هایی که خدای تعالی نصیب بندگان خاصش در این دنیا میفرماید، نصیب افراد عادی در بهشت و در عالم آخرت هم نمیشود.
حافظ در این باره میگوید: 
من که امروزم بهشت نقد حاصل میشود   وعده فردای زاهد را چرا باور کنم؟
رسول خدا عرض کرد: پروردگارا سرآمد عبادت ها چیست؟ فرمود: خاموشی و روزه داری. نتیجه روزه کم خوردن و کم گفتن است و عبادت دوم خاموشی، حکمت را به ارث میگذارد و حکمت، معرفت را و معرفت، یقین را و چون بنده ای به مرحله یقین رسید تشویشی به دل راه ندهد و واین حالت مخصوص کسانی است که به مقام رضا رسیده باشند و سه خصلت به او عنایت میکنم: شکری باو معرفی میکنم که هیچ گونه جهلی به آن آمیخته نباشد و ذکری که باو فراموشی نیامیزد و محبتی که بر محبت من محبت هیچ مخلوقی را مقدم نشمارد. پس هنگامیکه من را دوست داشت من هم خودم او را دوست میدارم و هم محبوب دیگرانش میکنم و چشم و دل اورا برای تماشای عظمت و جلالم باز میکنم پس علم هیچ یک از خواص خلق خودم را بر او پوشیده نگذارم پس در تاریکی شب و روشنی روز با او مناجات میکنم تا آنکه از لذت مناجات من سخنش با مردم و هم نشینی اش با آن ها بریده شود و کلام خودم و فرشتگانم را بگوش او برسانم و سری را که از خلقم پنهانش داشته ام باو بشناسانم. سپس حجابهایی که میان من و او است برمیدارم و نعمت کلام خودم را باو ارزانی کرده و او را به لذت نگاه کردن به جمال جمیلم می رسانم و....
وقتی مقصود تعیین شد آن وقت همت میخواهد:
دست از طلب ندارم تا کام من برآيد    یاجان رسد به جانان یا جان زتن درآید
توبه صحیح اولین قدم: هرگروهی از بندگان را توبه ای است مخصوص آن گروه پس توبه پیامبران از آنست که در باطن و اندرونشان اضطرابی یابند و از آن توبه کنند و توبه اولیا از کدورت خطورات قلبیه است و توبه اصفیا از گشایشی است که بر ایشان میشود و توبه خواص از مشغول شدن به غیر خدا است و توبه عوام از گناهان است.
در معنی استغفار شش جزء مقرر فرموده اند:
ندم و پشیمانی ، عزم بر ترک عود برای همیشه، اداء حقوق مخلوقین، اداء حقوق فرائضی که بر اوبوده و آنها را ترک کرده، گوشت هایی که از حرام در بدن او روئیده با اندوه و غصه الم ریاضیات آب کردن تا آنجا که پوست به استخوان به چسبد و بعد از آن از حلال گوشت تازه به روید، آن مقدار لذتی که از معصیت برده به عوض آن الم و زحمت عبادت بر خود وارد کردن.
ان الله یحب التوابین و مقام محبت خداوند به بنده اش آن است که کشف حجب برای او میکند و اورا از جوار و قرب و لقاء خودش بهره مند میگرداند.
شان نزول  آیه ۱۳۵ آل عمران که درباره اون جوان کفن دزد که به دختری از انصار در گور تجاوز هم کرده بود، که پیش پیامبر آمد و ایشان اون رو از خود راند تا با نامیدی از خلق حتی رسول الله و انقطاع تام به توبه حقیقی دست پیدا کنه و بعد از مدتی با نزول این آیه بشارت به قبول توبه اش داده شد:" والذین اذا فعلوا فاحشه او ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفرو الله ِلذنوبهم و من یغفر الذنوب الا الله و لم یصروا علی مافعلوا و هم یعلمون" 
رسول خدا خطاب به مردم برای توبه از قول جبرئیل فرمودند: غسل بکنید و وضو بگیرید و چهار رکعت نماز و در هر رکعت یک مرتبه‌ سوره حمد و سه مرتبه سوره توحید و یک مرتبه سورهای فلق و ناس را بخوانيد. بعد از نماز هفتاد مرتبه استغفار (استغفرالله ربی و اتوب الیه) و ختم به (لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم) بکنید و بعد از آن بگوئید: یا عزیز یا غفار اغفرلی ذنوبی و ذنوب جمیع المومنین و المومنات فانه لا یغفر الذنوب الا انت).
توبه واقعی حتی عذاب رو از قوم یونس برگرداند، بعد از رفتن حضرت یونس قوم پشیمان گشتند، یک حکیمی بنام حضرت روبیل به آنان یاد داد که بچه ها را از مادران جدا ساختند و بره ها را از میش ها جدا کرده گوساله ها را از ماده گاو ها گرفتند.... ناله های جان سوز به ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفرلنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین و ندای یا ارحم الراحمینا را به اوج فلک رسانیده و محشری بپا کردند تا آنکه نفرین پیغمبرشان را بعد از نزول عذاب برگرداندند.
ارکان اربعه سلوک: مشارطه، مراقبه، محاسبه، و معاتبه یا معاقبه 
از اعمال وقت خواب: خواندن بسم الله، آیه آخر سوره کهف، آیات آخر سوره آل عمران ءامن الرسول... ، تسبیح حضرت زهرا، آیه الکرسی، سه یا یازده بار سوره توحید، سه دفعه یفعل الله ما یشاء بقدرته و یحکم ما یرید بعزته، آیات ۱۸ و ۱۹ سوره آل عمران
اگر با یاد خدا به خواب روی و در حال گفتن ذکر مثلا فقط الله، بسا حتی وقتی بدن خواب است نفس ذکر را ادامه خواهد داد.
با یاد خوشت خسبم در خواب خوشت بینم      از خواب چو برخیزم اول تو به یادآئی
فکر کن ممکن است در خواب بمیری، یاد آنهایی بیفت که در قیامت به خدا میگویند ما را برگردان به دنیا تا جبران‌ کنیم : رب ارجعونی لعلی صالحا فیما ترکت، کلا انها کلمه هو قائلها
وقتی از خواب برخواستی فکر کن فرصت جبران به تو داده شده، چه میکنی؟
سجده شکر بجا بیاور و...
در تعقیب نمازهای پنجگانه مداومت به ذکر اللهم عرفنی نفسک ... و قرائت سه مرتبه سوره توحید به نیابت از حضرت و دعای عهد را هر صباح ترک نکن. 
زیاد صحبت نکن. ان کان کلامک من فضه فسکوتک من ذهب : اگر کلامت ارزش نقره داشته باشد، سکوتت ارزش طلا را دارد.
افراط در خوردن گوشت موجب قساوت و تفریطش مورد شدت قوه غضبیه است. ترک آن را از سه روز نگذار و صرف را شبانه روزی دو دفعه نکن بلکه گاهی هردو را ترک کن.
دستور کامل خوراک در حدیث عنوان بصری به نقل از امام صادق آمده است.
هر شبانه روز یک ساعت از مقدار طبی خواب کم بکند ولی اواخر شب را بیدار باشد.
امام صادق خطاب به عنوان بصری ۷۴ ساله فرمود: دانشی که مخصوص ما است آموختنی نیست بلکه آن نوری است که بر دل کسی که خدا میخواهد راهنمائیش کند پرتو میافکند پس اگر خواستی از چنین دانشی بهره مند گردی، در آغاز باید حقیقت بندگی را در جان خود پی گیری کنی و با بکار گرفتن دانش در طلب علم باشی و از خدا در خواست فهم کنی تا خداوند به تو بفهماند.
سعی کن گریه کنی حتی با یاد خانواده از دست رفته اشک بریز و وقتی رقت پیدا کردی برای خدا گریه کن. حتی تباکی کن باندازه سرمگس چشمت تر شود. 
نزدیک ترین حالات بنده به خدا حالتی است که در سجده گریه کند.
اگر این همه آیات و روایات را در سفارش نماز شب دیدی ولی حالت دگرگون نشد یکی از دو خطر تو را تهدید میکند: یا اینکه به این آیات و اخبار ایمان نداری و آنها را باور نکرده ای و یا اینکه در اثر حب دنیا و کثافت گناهان و... دل تو آن چنان بیمار شده که جوهر و ذات آن را فاسد نموده است. پس بدنبال مداوا باش. همانا بیشتر فریاد اهل دوزخ از تسویف یا امروز و فردا کردنشان است. 
در شب جمعه و در عصر روز جمعه صد مرتبه سوره قدر بخواند.
انسان دارای سه عالم است: عالم حس و شهادت یعنی عالم طبیعت، عالم خیال و مثال ، عالم عقل و حقیقت
شیخ بهایی: عارف کسی است که خدای تعالی او را شاهد صفات و اسما و افعال خویش فرماید پس معرفت حالتی است که از شهود پدید می آید ولی عالم کسی است که خدای تعالی او را بر صفات و اسما و افعال خویش آگاه فرماید لکن نه بر پایه شهود بلکه از روی یقین.
غزالی میگوید: آخرين مرتبه توحید آن است که در موجود به جز یکی را نه بیند و این مقام مشاهده صدیقین است که صوفیه آن را فنا در توحیدش نامند.
خواجه عبدالله انصاری: توحید بر سه قسم است: توحید عام، توحید خاص، توحید خاص الخاص که خدای تعالی آن را مخصوص خود قرار داده و با قدرتش مستحق آن است و پرتوی از آن را بر باطن گروهی از برگزیدگان خود انداخته و آنان را از توصیف آن لال و از همگانی کردنش عاجز و ناتوان ساخته است.
و بسیار مطالب دیگر...














        

2