معرفی کتاب ام سعد اثر غسان کنفانی مترجم عدنان غریفی
در حال خواندن
0
خواندهام
2
خواهم خواند
1
توضیحات
«ام سعد»، زنی که سالیان دراز با خانواده ام در غبسیه زندگی کرده و از آن پس نیز در اردوگاه های وحشت سالیان بسیاری را زیسته است. هم چنان هرروز سه شنبه به خانۀ ما می آید، به من مثل فرزندش نگاه می کند و قصۀ رنجوری، بدبختی و شادی اش را برایم تعریف می کند اما هرگز شکایت نمی کند. به گمانم آن بانوی چهل ساله، از سنگ نیرومندتر و از صبر، صبورتر است. زندگانی خود را ده برابر دیگران در رنج و کار می گذراند تا برای خود و فرزندانش لقمه ای پاک به دست آورد. سال ها است که او را می شناسم. در گذر روزگاران، تنها کسی است که هرگز از او بی نیاز نمی شوم ـ آن گاه که بر درمی کوبد و وسایل فقیرانه اش را در کنار درگاه می گذارد، در سرم بوی اردوگاه ها با بدبختی ها و پایداری های ریشه دارشان، با بیچارگی ها و آرزوهایشان افشانده می شود؛ و طعم تلخکامی سال ها و سال ها را که تا حد سرگیجه و دوار چشیدم، بازمی گرداند. آخرین سه شنبه، مثل همیشه آمد، وسایل فقیرانه اش را گذاشت و رو به من گفت: پسرعموجان، می خواهم چیزی به تو بگویم، سعد رفت، او به خداییان پیوست. و آنگاه از آرزوها و خواسته های خود گفت.
یادداشتها