این کتاب، متن نمایش نامه ای تاریخی است از "ویلیام شکسپیر" که بر اساس زندگی "جولیوس سزار" یکی از شخصیت های برجسته ی رم باستان، به رشته ی تحریر درآمده است. در این نمایش نامه، "جولیوس سزار" در سال 44 ق.م پس از شکست دادن "پمپی" پیروزمندانه به رم بازمی گردد. مردم او را می ستایند اما گروهی به سرکردگی "کاسیوس" و "کاسکا"، بیم دارند او بیش از حد قدرت گیرد. آن ها برای مقابله با این مخاطره به یاری "مارکوس بروتوس" نیاز دارند. اما به "بروتوس" مدد است. "سزار" تاجی را که "آنتونن" پیش روی جمعیت پرشوق و سرور سه بار به او پیشکش می کند پس می زند و از پذیرفتنش امتناع می کند. توطئه گران "بروتوس" را با خود همراه می کنند اما او هنوز دستخوش تردید است، به خصوص وقتی که همسرش از او می خواهد رازی را که از او پنهان کرده است به او بگوید زیرا معلوم است که او را پریشان کرده است. "بروتوس" ماجرا را به او می گوید.همسر "سزار" فاجعه را پیش بینی می کند و به "سزار" التماس می کند که به سنا نرود، اما "بروتوس" و یارانش می آیند تا او را همراهی کنند و "سزار" نمی تواند رد کند. بهانه ی حمله به "سزار" در کاپیتول تقاضای "متیلیوس سیمبر" برای لغو حکم تبعید برادرش است. "سزار" تقاضای او را رد می کند و توطئه گران با خنجر او را می کشند و....