معرفی کتاب آهسته آهسته برایم بخوان اثر مریم منوچهری

در حال خواندن
1
خواندهام
0
خواهم خواند
4
توضیحات
برایش زیر لب خواند «غَنّی لی... شُوِی شُوِی... آهسته آهسته برایم بخوان.» ترانه مورد علاقه اش بود و بازوهایش را شبیه گهواره ای حصیری که از نم شرجی هوا خیس شده، به راست و چپ تکان داد. برکت شروع کرد به گریه کردن. نه گریۀ اعتراض یا گرسنگی یا چیزی که خوب نباشد. گریۀ آهسته آهسته خواندن بود. مرغوب آرام زیر گوش ادهم گفت: «آهسته آهسته برایم بخوان.» بچه گریه کرد. طوری که انگار از دور صدای نجوای آرام و بی خیال دریا بیاید. همان وقت بود که فکر کرد جای هر بچه یک نخل می کارم. زن ها بچه هایشان را بزرگ کنند، من نخل هایم را.
بریدۀ کتابهای مرتبط به آهسته آهسته برایم بخوان