گفتم:«پری،اتاق خیلی نم دارد.»
گفت:«ولی پری دریایی که از نم ترسی ندارن،اونا تو دریا زندگی میکنن.»
گفتم:پاهات این طوری بدتر میشه.
گفت:«پری دریایی که پا ندارن،من هم شبا که تو خوابیدی،دم در می آورم.
گفتم:«باید خونه رو عوض کنیم،بریم یه جای بهتر ولی با این وضع کار...»
گفت:«پری دریایی که کار نمی خوان،ولی اونا خیلی پول دارن.»
گفتم:«اگه کارم تو این روزنامه جورشه..»
گفت:«پریا...ی..در..یا...»